چکیده:
ارزیابی روایاتی که در زمینهی فترت وحی به دست آمدهاست» نشان
میدهد که آنچه از فترت وحی بر سر زبان راویان افتاده و برای نسلهای
بعدی نقل شدهاست» چیزی جز تاخیری که در پاسخ مشرکان در
خصوص سئوالات مربوط به داستان اصحاب کهض» موسی و خضر: و
یاجوج و ماجوج رخ داده» نبوده و این فترت نیز بیش از چهل روز به
طول نیانجامیدهاست؛ حال آن که فترتهای طولانیتری هم به وقوع
پیو سته) اما به جهت خبر ساز ننودن در تارپخ ثبت نشدهاست.
خلاصه ماشینی:
"ثانیا، به فرض صحت مضمون روایت، مبنی بر این که رسول خدا از رؤیت جبرئیل سخت بیمناک شدهاست؛ طوری که گویا به آن حضرت تب و لرز به دست داده و لذا به خدیجه فرمودهاست: مرا بپوشانید، این قصه با اولین ملاقات جبرئیل در نزول نخستین سورهی نازله مناسبت دارد؛ نه با فترت وحی که حاکی از نزول چند سوره قبل از سورهی مدثر است؛ چنان که خود زهری در روایات یگر چنین آورده و سورههای دیگری را که قبل از سورهی مدثر نازل شده، ذکر کردهاست:(19) ثالثا، در روایت دیگر سبب نزول دیگری برای نزول سورهی مدثر نقل شدهاست:ابن أبی ملیکه از ابن عباس آوردهاست: ولید بن مغیره برای قریش طعامی را فراهم کرد؛ چون خوردند، از آنان پرسید: دربارهی این شخص چه نظری دارید؟ یکی از آنان گفت:: او جادوگر است و دیگری گفت: او ساحر نیست؛ یکی گفت: او کاهن است و دیگری گفت: او کاهن نیست و یکی گفت: او شاعر است و دیگری گفت: او شاعر نیست؛ یکی گفت: سخن او جادویی کاراست و همگی بر همین نظر شدند.
از آن پریشان شد و جامه بر سر کشید و به دور خود پیچید که خداوند نازل کرد: «یا أیها المدثر قم فأنذر وربک فکبر وثیابک فطهر والرجز فاهجر ولا تمنن تستکثر ولربک فاصبر»(20) این روایت، با ظاهر آیات مدثر بسیار سازگار است؛ بنابراین، باید گفت: جامه به خود پیچیدن رسول خدا(ص) از فترت وحی نبوده است؛ بلکه از ناسزاگوییها و آزارهای مشرکان بودهاست و به همین رو، آن حضرت در آیات نحست سورهی مدثر به قیام و صبر فراخوانده شدهاست."