خلاصه ماشینی:
"شاید به نحوی ناخواسته در این آثار تلاش شده باشد برای گذار از سنتزدگی شرقی و توجه جدیتر به مسایل طبقات فرودست جامعه-تلاشی که در تاریخ ما کمتر صورت گرفته و معمولا هم متاثر از دیدگاههای غربی-مثل روشنفکران دهههای 04 و 05 که مقلدین مارکسیسم غربی شدند و به تبع آن طبقات فرودست را مضمون اندیشه خود قرار دادند،بوده است و در نتیجه کمتر در ارتباط جدی با سنت تاریخی ما قرار گرفته.
بخش اول نمایشگاه به طراحیهایی اختصاص دارد که اکثر آنها پر است از تصاویر نامربوط باهم و ازدحامی است از آنچه که بصورت ناخودآگاه تصویر شده،در مقایسه با دو بخش دیگر که محصول روسوب زمان و ممارست در کار است اینجا نوعی آزادی حس میشود تگرچه لازم بوده اما به نظر میرسد نتایج آن،طرحهایی شده که در حدی نوپا و پراکنده باقی ماندهاند آیا نمایش آنها قدری زود نبود؟ من سالها که کار ذغال و مرکب انجام میدهم این وسیله و فضا برایم آشناست.
این حالت ناتمامی شامل بعضی از«تکهچسبانیها»هم میشود؟ کل این بخش حاصل فکری است که من را چندی به خود مشغول کرده و آن اینکه یک انتخابی داشته باشم از فضای زندگی اطرافم و ناخودآگاهم و همگی اینها را بدون نظم و ارتباط در یک صفحه قرار دهم و بقیه را به عهدهی مخاطب واگذار کنم که برایش داستان و روایتی بسازد و یا به هر شکلی که دوست دارد اینها را به هم مربوط کند و یا پیوند زند و این تکهچسبانیها هم در ادامهی همان فکر است بعضی از کارهای بخش رنگ شکل پروژه پیدا کرده انگار که نقاش«قصد کرده»این افراد و عناصر را کنار هم اجرا کند و آن تاثیر و شور بیواسطهای که در کارهای تکرنگ و طرحهاست در اینجا کمرنگ شده است."