چکیده:
با آغاز هزاره سوم میلادی و گذشت حدود سیصد سال از انقلاب صنعتی، حوزه عمل و رقابت
بنگاهها در مقیاس جهانی گسترش پیدا کرد. صنعت خودروی ایران با بیش از چهل سال قدمت
و تخصیص 5/2 درصد درامد ناخالص ملی، 20 درصد ارزش افزوده در بخش صنعت و 54/2 درصد
سرمایه گذاریهای کشور به خود، طی سالهای اخیر رشدی معادل 30 درصد را تجربه کرده
است، اما تاکنون نتوانسته است تا حضوری شایسته در بازارهای جهانی داشته باشد.
آیندهنگری ایجاب میکند تا برای پیشگیری از وقوع آینده محتمل، توانایی استراتژیک
این صنعت برای حفظ بازار داخلی و ورود به بازار جهانی مستمرا ارزیابی شود. بررسی
نظریههای موجود در خصوص دادوستد بینالمللی و مدلهای بینالمللی شدن بنگاهها نشان
میدهد که اغلب این نظریهها براساس مفروضات پایهای بازار رقابتی کشورهای توسعه
یافته غربی و بر اساس مطالعات انجام شده روی شرکتهای غول آسای چند ملیتی تدوین
شدهاند و هر یک از آنها از زاویه دید یک سطح تجزیه و تحلیل (بنگاه، صنعت، کشور و
محیط بینالمللی) به موضوع پرداختهاند. بنابراین به نظر میرسد هیچ یک از آنها
بتنهایی از تعمیمپذیری کاملی برای تعیین توان استراتژیک بنگاههای فعال در کشورهای
در حال توسعه که در تلاش برای ورود به بازارهای جهانی هستند، برخوردار نمیباشند.
هدف از این مقاله ارائه یک مدل مفهومی برای تعیین الگوی استراتژیک ورود بنگاههای
فعال در کشورهای در حال توسعه به بازار جهانی است. این مدل در برگیرنده چهار سطح
تجزیه و تحلیل (بنگاه، صنعت داخلی، سیاستهای توسعه مزیت رقابتی ملی و روابط با
بازیگران جهانی) میباشد. الگوی مفهومی ارائه شده در این مقاله آثار چهار متغیر
مستقل «فضای درونی بنگاه»، «ساختار صنعت داخلی»، «مشخصات و ویژگیهای فضای رقابتی
ملی» و «روابط بنگاه با بازیگران بینالمللی صنعت» را بر «توان استراتژیک بنگاه
برای جهانی شدن و ورود به بازار جهانی در یک چارچوب واحد منسجم کرده است و نشان
میدهد که چگونه توان استراتژیک
بنگاه برای جهانی شدن تابعی از شایستگی محوری بنگاه و همافزایی ساختار صنعت داخلی،
هم افزایی فضای رقابتی ملی و هم افزایی مزیت مشارکتی حاصل از روابط بینالمللی
بنگاه با بازیگران جهانی صنعت میباشد.
خلاصه ماشینی:
"روابط بینالمللی بنگاه از طریق ایجاد امکان 1- دسترسی به بازار جهانی؛ 2- دسترسی به شهرت و اعتبار؛ 3- دسترسی به تکنولوژی و دانش فنی؛ 4- توزیع خطرپذیری عملیات؛ 5- دسترسی به منابع مالی و فیزیکی؛ 6- یادگیری از شرکای بینالمللی به ایجاد اثر «تکمیل کنندگی»[6] و خلق «مزیت مشارکتی» برای بنگاه منجر شده و در نتیجه در مدل آزمون شده در این تحقیق توان استراتژیک بنگاه برای جهانی شدن به عنوان یک متغیر وابسته تابع و متأثر از چهار متغیر تعیین کننده شامل: 1- شایستگی و آمادگی فضای درونی بنگاه؛ 2- ساختار صنعت داخلی؛ 3- مشخصات فضای رقابتی ملی؛ 4- روابط بنگاه با بازیگران جهانی در نظر گرفته میشود؛ بهطوریکه ویژگیهای بنگاه با ایجاد شایستگی محوری، ساختار صنعت داخلی با ایجاد هم افزایی ساختار صنعت داخلی (از طریق پیوند زدن میان هم افزایی روابط عمودی پیشرو، هم افزایی روابط عمودی پسرو و هم افزایی روابط افقی) و فضای رقابتی ملی از طریق متغیرهای مرتبط با سیاستهای توسعه صنعتی (از قبیل ساختار مالکیت سیاستهای حمایتی، رقابت و انحصار و درجه تکامل پشتیبان) با ایجاد نیروی هم افزایی مزیت رقابتی در سطح ملی برای ______________________________ [1].
مدل آزمون شده در این تحقیق با منسجمسازی نظریههای موجود در چهار سطح تجزیه و تحلیل پیشنهاد میکند که ویژگیهای فضای درونی بنگاه با تعیین درجه آمادگی و شایستگی محوری بنگاه، ساختار صنعت داخلی از طریق سه نوع رابطه هم افزا (هم افزایی روابط عمودی پیشرو، هم افزایی روابط عمودی و روابط افقی مبتنی بر همکاری و رقابت) و محیط ملی از طریق ایجاد زیر ساخت و بستر مناسب و همچنین روابط بینالمللی بنگاه با بازیگران جهانی از طریق ایجاد «مزیت مشارکتی» و «اثر تکمیل کنندگی» عوامل کلیدی اثرگذار بر توان رقابتی بنگاه برای ورود به بازار جهانی است."