چکیده:
یکی از منظومههای عاشقانهی ادب فارسی،مثنوی جمال و جلال اثر محمد نزل آباد(شاعر قرن نهم است).تنها نسخهی این منظومه به تازگی از سوی مرکز نشر دانشگاهی چاپ شده است که فرصتی است اهل ادب با این منظومههای نویافته و ناشناخته آشنا شدند شوند.این منظومه به لحاظ دارا بودن بنمایههای چندین نوع داستان از جمله عاشقانه،عیاری،رمزی و عارفی،عامیانه و پریان در میان نظایر و قراین خود کمنظیر است.این بررسی میتواند به سیر مطالعات داستانهای رمزی در ادب فارسی کمک کند.دکتر پورنامداریان نیز در تحلیل داستانهای رمزی به این داستان اشارهای ندارد.
در این مقاله ابتدا سراینده و اثر معرفی شده،ارزشهای کتاب نشان داده میشود.پس از آن خلاصه و گزارش داستان در کمال فشردگی ارائه میگردد.این خلاصه ضمن حفظ ساخت کلی اثر، بنمایههای داستانی و کنشها را مشخص میکند.پس از آن داستان به لحاظ ساخت،درونمایه و عناصر بررسی و تحلیل میشود.
خلاصه ماشینی:
"مثنوی جمال و جلال(نزل آبادی:2831)داستان عشق شاهزاده جلال به شاه پریان،جمال است که پس از طی
چندی نمیگذرد که جلال و اختیار و فیلسوف اسیر این دیو شده و در چاهی چهار صد گزی زندانی میشوند.
در آن شهر مردی پری به نام ختال از حال جلال آگاه میشود و هر روز بر سر چاه میآید و برای آنان غذای گرم
چون جلال از خواب برمیخیزد و نامه را میخواند،از روی خواسته شده است ورد را پنج بار بخواند تا یمنه به خواب
جلال نیز از باغ خارج میشو و با چشمی گوهربار راه بیابان را پیش میگیرد:گاه میدید از حریر خیال گه در آیینه عکس روی جمال
پس از ده روز به بیشهای میرسد با درختان بیشمار چون صندل و عود و زیتون و هزار درخت عجیب دیگر که بر برگ برگ آنها نوشته است:که هزاران هزار خلق بمیرد کس به قصر جمال راه نبرد
جلال او را نفرین میکند و نام جمال را میخواند و همه چیز یک باره ناپدید میشود.
فرخ بخت که این احوال را میبیند،دلش به حال جلال به رحم میآید و از جمال میخواهد به او کمک کند تا به
-پسری به نام پیرافکن دارد که عاشق جمال است:بود مانند اژدها در جنگ به سنان و به تیغ و تیر خدنگ
این داستان نیز جلال به دنبال گوزن میرود و از لشکر دور میافتد.
4. بنمایههای داستانهای رمزی و عرفانی:این داستان به گفتهی شاعر دو بعد دارد:صورتش گر چه هست عشق مجاز در معنی کند به دلها باز"