چکیده:
رساندن سخن به جایگاه عالی بلاغت و رسایی،امری است که میتوان گفت در طول تاریخ آرزوی همهی کسانی بوده است که در میدان سخن وارد شدهاند.دستیابی به چنین جایگاهی،چنان دشوار مینموده که حتی برخی گفتهاند:بلاغت کسبی نیست بلکه همینطور که جمال و صورت ودیعهی خداوندی است،قوهی بیان نیز من جانب الله باشند.»(حالی،37:6131).
باید عوامل متعدد و بسیاری دستبهدست هم دهند تا زمینهی ارائهی سخنی بلیغ و سلیس فراهم آید؛یکی از مهمترین عواملی راکه علمای بلاغت برای آن در این زمینه نقش مهم و اساسی در نظر گرفتهاند،«رعایت مقتضای حال وخطاب»است که اهمیت آن موجب شده که از گذشتههای دور، یکی از دانشهای ادبی که بعدها دانش معانی نامیده شد،بدان اختصاص یابد.
در این مقاله با یاری جستن از برخی سفارشها و شگردهای سخن سرایان بلیغی چون،سعدی، حافظ،مولوی،بیهقی،و عنصر المعالی در این باب،تلاش گردیده ضمن نگاهی انتقادی به تعاریفی که تاکنون از این مقوله ارائه شده،با نظری نوتر بدین موضوع بنگریم؛بویژه که محور اصلی بحث برخی از مکاتب و نظریههای ادبی معاصر،همچون«نظریهی مرگ مؤلف»،«نظریهی رویکرد به مخاطب»، «هرمنوتیک»،«پست مدرنیسم»و«نظریهی ادبی متن محور»،تا حدود زیادی با این موضوع پیوند مییابند.
خلاصه ماشینی:
"(ویژهنامه زبان و ادبیات فارسی)جایگاه رعایت مقتضای حال و مخاطب در نظریههای ادبی سنتی و نوین
حال که این موضوع،از بهترین و محوریترین مباحث نقد جدید است که در زیر بدان اشاره خواهد شد.
موضوع مخاطبشناسی و رعایت مقتضای حال از مهمترین مسائلی است که در نظریههای ادبی جدید بدان
بر این اساس در چنین وضعیتی مخاطب و رعایت مقتضای حال میتواند از پیچیدهترین مباحث باشد.
«از دیدگاه نظریهی مدرن این خواننده است که بر معنای متن اقتدار داشته و آن را در حیطهی کنترل خود دارد.
به همین دلیل علت تعریف مقتضای حال در بیشتر منابع سنتی،چنانکه پیش از این اشاره شد،در رعایت مقتضای
در این حکایت نیز همانگونه که ملاحظه میشود،سعدی تأثیر سخن را به آمادگی مخاطب در پذیرش سخن
عنصر المعالی دربارهی چگونه گفتن تأکید بسیار ورزیده،جلمههای زیر نشانگر این منظور است:«پس،پشت و
فراوانی نقل کرده است که در زیر به چند مورد اشاره میشود و همهی آنها بگونه ای به«چگونگی بیان مطلب و سخن»،
ادیبان و سخنوران وجود دارد،درمییابیم که رعایت این موضوع نیز،در رساندن سخن به اوج تأثیر خود نقش دارد؛به
سخن نابهحای نه تنها در مخاطب تأثیر نمیکند بلکه ممکن است مخاطبان آن را شعار و محال پندارند:ندهد مرد هوشمند جواب مگر آنکه کزو سؤال کنند گر چه بر حق بود مزاح سخن حمل دعویش بر محال کنند
عنصر المعالی نیز به مسألهی کی گفتن و تأثیر آن در مخاطب توجه داشته و گفته است:
مؤثر دانسته و در شعر خود تضمین کرده است که:سخت خوب آید این دو بیت مرا که شنیدم ز شاعری استاد..."