خلاصه ماشینی:
"(Wefster: 691)البته برخی اصرار دارند که حتی اومانیسم سکولار را یک دین بنامند (Noeble, 1995) آنان بهویژه به این جمله که در مانیفست آنها آمده، اشاره میکنند که اومانیسم یک دیدگاه فلسفی، دینی و اخلاقی است، اما غرض عمده این افراد، بهویژه در آمریکا این است که به استناد قانون، اومانیستها را از تدریس و ترویج دیدگاههایشان در نظام آموزش محروم کنند، چرا که مطابق قانون اساسی آمریکا، تدریس دین در نظام آموزشی دولتی ممنوع است.
حامیان این دیدگاه، اول اومانیستند و بعد متدین، دین را میپذیرند، اما چون خود را در برابر اومانیسم سکولار بیدفاع میبینند، اعتبار روش علمی، قانون تکامل و امثال آن را پذیرفته و همرأی با اومانیستهای سکولار، دین را ساخته بشر میدانند و میگویند: مدعیات متافیزیکی، اعتقاد به خدایی متشخص، قبول ساحتی ورای ماده و ایمان به جاودانگی، اموری غیرعلمی و طبعا غیرقابل دفاعند.
(gurotan) چسترتون میگوید: اومانیسم سکولار ارزشهای عمدهاش را از ذخیره ارزشی مسیحیت به سرقت برده است، اما این ذخیره ارزشی در دست آنها از پشتوانه مستحکم خود جدا و منعزل شده و بیپناه و سرگردان رو به ضعف و فتور گذاشته است؛ مثلا خیرخواهی و احسان (Gharity) فضیلتی مشخصا مسیحی است، احساسی است بسیار لطیف که انسان فارغ از خود را به پیجویی خیر دیگران وامیدارد.
مدعیاتی که از دید سکولاریستها غیرعلمی و چیزی است چون خرافه یا هممرز با آن، چسترتون چگونه از مسیحیت در برابر این اتهامات دفاع میکند؟ چسترتون نگاه خاص اومانیسم مسیحی را به انسان مطرح میکند، این اومانیسم با فلسفههایی که به قیمت طرد روح به انسان مادی محوریت میبخشند، مخالف است، اما از آن سو با نگرشهایی هم که میگویند انسان فقط با طرد جهان مادی میتواند به سمت معنویت و روحانیت پر کشد، مخالف است."