خلاصه ماشینی:
"همچنین باید وجود یک مرجع بدون زمان یا به عبارتی با غیبت زمانی،یعنی زمان گزارههایی را که یک حالت کلی را معمولا با زمان ساده تعیین میکنند در نظر آوریم؛گزارههایی مانند زندگی زیباست،طلا گرانبهاست،زمان در گذر است-در روایتها،این زمان را میتوان با ماضی مطلق نیز ابراز کرد-بیشتر روایتهای زمان حال در داستان،خود را در مرحلهء دوم از این مراحل، زمان گذشته قرار میدهند.
به این سبب از زمان فعل بهعنوان حال تاریخی یاد میشود، ولی این جایگزینی است برای ماضی مطلق؛تمایز میان حال داستان و حال گفتمان،کاملا آشکار باقی میماند؛زیرا راوی نتیجهء داستان را میداند و مشخص است که حال او نسبت به حال (به تصویر صفحه مراجعه شود) شخصیتها مؤخر میماند.
اولین حال،در همان پاراگراف آخر رخ میدهد؛پیغام به مرد جوان دربارهء مرگ دختر عمویش، بنابراین،یک زمان حال هشتم از داستان،بر زمان حال گفتمان منطبق میشود کاپوتی از حال استمراری برای تأکید بر جنبهء سر وقت بودن که همان لحظهء دقیق در زمان داستان است، استفاده میکند؛زیرا حال ساده،برخلاف ماضی مطلق،نشاندهندهء تکرار،عادتوار بودن و از این قبیل است.
این نه تنها به معنی آن لحظهء خاص،بلکه به معنی همیشه است،ولی زمان حال ساده -اندیشههای ما با بالا آمدن ماه در حالیکه در زیر نور آتش در کنار بخاری کار میکنیم،درهم میآمیزد-جایگزین حال استمراری میشود-آشپزخانه در حال تاریک شدن است-هنگامی که دورهء زمانی استمراری،در گذشته آغاز شده و تا زمان حال یا فراتر از آن کشیده میشود،هر زمان فعلی امکانپذیر میشود،مانند: همین امروز شومینه،تنورههای موسمیاش را از سر گرفت..."