چکیده:
در این مقاله، دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان مفسری توانمند و حدیثشناسی مطلع
درباره روایات اسباب النزول، جایگاه آنها و معیارهای تشخیص سره از ناسره و سبب
نزول بودن، بررسی میشود. مؤلف، نخست معنای اسباب نزول، راه دستیابی به آن،
تعابیر بازگوکننده اسباب نزول، فواید و اهمیت شناخت اسباب نزول را مطرح میکند و
سپس میافزاید: به اعتقاد علامه، شأن نزول، امر یا حادثهای است که در پی آن، آیه یا
آیاتی درباره فرد یا واقعهای نازل شود. ایشان بسیاری از اسباب نزولها را اجتهادی
میداند؛ لذا به تعبیر راوی کاری ندارد. از نظر ایشان، مهمترین ملاک برای پذیرش
روایت یا روایات اسباب نزول، تدبر در خود آیات قرآنی است. روایتی را میتوان
پذیرفت که با مضمون آیه و لحن و سیاق آن و تمام جزئیات و ظرایفی که با دقت در آیه
میتوان یافت،مطابقت کند. از این رو، بسیاری از روایات سبب نزول را به علت عدم
مطابقت، رد میکند.
مسائل مهمی چون: تعارض با زمان نزول آیه، گونهگونی نقل، تعدد در اسباب نزول،
بررسی و نقد روایات از نظر سند و متن با لحاظ ملاکهایی چون مخالفت با قرآن، تعارض
با عصمت و شخصیت نبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، تعارض با سنت و تعارض با عقل، از دیگر
سرفصلهایی است که در این مقاله از نظرگاه علامه به آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"علامه در بررسی روایات مختلفی که درباره سبب نزول آیات 64 تا 74 سوره بقره رسیده است، به تحلیل موشکافانه آیات میپردازد و همه جزئیاتی را که میتوان از آنها دریافت، عنوان کرده، با توجه به مطابقت با این جزئیات، یک دسته از روایات عنوان شده را هماهنگ یافته، میپذیرد و به روش معمول دیگران به صراحت خرده میگیرد که روایات را بر آیات تحمیل میکنند: و این اجمالی از مطالبی است که میتوان از رهگذر این آیات، دریافت و این مطالب از میان این روایات، تنها بر روایاتی تطبیق میکند که متضمن داستان عقبه است و هیچ دلیلی برای استناد به روایات (دیگر) در تفسیر این آیات وجود ندارد، مگر مبنای رایج آن گروهی که مضمون روایات را بر آیات حاکم میگردانند؛ چه لفظ آیه هم با مضامین آن روایات همسو باشد یا نه.
از جمله این داستانها که صحت آن در خور نقد است، سبب نزولی است که علامه در بحث تفسیری از آیات 114 تا 121 سوره انعام تصویر میکنند و بر مبنای آن، چنین قضاوت میکنند: و همه اینها مؤید سخنی است که از ابن عباس گزارش شده، مبنی بر این که مشرکان با پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و مؤمنان درباره گوشت مردار جدل میکردند، ولی گفتند: آیا شما از آنچه خود کشتهاید، میخورید و از آنچه خدا کشته، نمیخورید، پس آنگاه این آیه نازل شد و لذا هدف این آیات، بیان تفاوت این دو مورد و تثبیت این حکم است."