خلاصه ماشینی:
"آنان هراسی از فرهنگ یونانی به خود راه نمیدادند،چرا که اعتقاد داشتند خداوند اخلاقیات کتاب مقدس را در میان غیر یهودیان نیز اشاعه داده است.
چه بسا خود او نیز حدس زده بود که این تغییر بنیانی به بهای جان او تمام خواهد شد،زیرا در انجیل یوحنا،باب 15،ایۀ 13،از قول او گفته میشود که وی اعتقاد داشت عشقی بزرگتر از فدا کردن جان خویش در راه دوستان وجود ندارد.
برخلاف پولس که شریعت موسی را از نظر عیسی الغا شده میدانست،موضع متی این بود که مسیحیان میبایست احکام دینی خود را اکیدا رعایت کنند و از این طریق بر«کاتبان»(قانونگذاران دینی)و فریسیان پیشی گیرند.
هواداران مؤلف این رسالات اعتقاد داشتند که برای اینکه کسی فرزند خدا باشد باید اعتراف کند که عیسی واجد جسم بوده است و نیز باید قوامین کتاب مقدس را محترم بشمارد.
گرچه تجربۀ خود مسیحیان یوحنایی نشان میداد که برای هدایت مؤمنان از بیرون مرجعیتی قاطع ضرورت دارد،لیکن تجربۀ آنان همچنین قانعشان کرده بود که فقط روح ایمان و عشق میتواند انسان را از درون به اسرار تثلیت و حلول لاهوت (خداوند)در ناسوت(عیسی)رهنمون کند.
شاید بتوان گفت که اینان با نکتهسنجیهای خود در الهیات مسیحی سهیم شدند، مثلا در این آموزۀ پولس که از هنگام آفرینش کائنات به بعد،ذات نادیدنی خداوند را(قدرت سرمدی و الوهیتش را)به وضوح از آفریدههایش میتوان درک کرد([«زیرا که چیزهای نادیدۀ او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم به وسیلۀ کارهای او فهمیده و دیده میشود تا ایشان را[منکران را]عذری نباشد»]رسالۀ پولس رسول به رومیان،باب 1،آیۀ 20)."