چکیده:
انتقاد بر شیوه کار باستانشناسی که بیشتر برپایه مطالعه و مقایسه سفالهای بدست آمده از کاوشها بوده ـ نمونه چند کار گروهی و کاوش علمی سیستماتیک در ایران: نواحی باستانی گوران، علی کش، گودین، یحیی، شهرسوخته ـ و پیشنهاد برنامهای علمی با مددگیری انسانشناسی به منظور برداشت و توجیه هرچه بیشتر توسعه و دگرگونی فرهنگی: مطالعات در زمینه مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و سازمانهای اجتماعی ـ مطالعات درباره محیط و مرکز زیستـ توصیف منشاءکشاورزی درایران ـ تعیین و توصیف مراحل نهایی دوران نوسنگی ـ منشاءپاستورال ـ نومادیزم درایران ـ منشاءفرهنگ سوزیانا ـ وظیفه باستانشناس آگاه و باستانشناسی نوین چیست؟.
خلاصه ماشینی:
اگر چه شواهدی جزچند اشاره کوچک در دست نداریم که نقاشی ایرانی پیش از اسلام در باب صورنگاری کتاب چه حالتی داشته است، اما این را می دانیم که از قرن چهارم به بعد ، نقاشی در هنر ایرانی مقامی برجسته داشته است و آثاری که از کنده کاریهای روی سنگ و فلز یا نقش روی پارچه ها داریم همه دلیل برین مدعاست 2 و پس از بحث و ارائه شواهدی که ما را قبلا معرفی کرده ایم می نویسد: «آنچه مسلم است اینست که در عهد ساسانیان تمایل و توجهی به تجسم برخی صحنه های شاهنامه ای وجود داشته است و ما آثار این نفوذ ساسانی را در برخی از مجلس های شاهنامه های نخستین می بینیم و اگر در باب اسلوب های گوناگون نقاشی شاهنامه ای تحقیق بیشتر صورت گیرد تعلق بیشتر این مجلس ها با تصاویر بر جای مانده از آن عهد مشهودتر می گردد.
اکنون نظر بازیل گری را هنگام ارائه مجالسهای آن شاهنامه های کهن که در نمایشگاه 1930 لندن عرضه شد بررسی می کنیم: قدیم ترین تصور شاهنامه ای درین نمایشگاه متعلق به مجموعه چستربیتی9،Chester Beatty از نقطه نظر وفور گل و گیاه در همه جای تصویر، هیئت و قوارة تخت سلطنت و معماری ساختمانها، نفوذ سبک بین النهرین کاملا محسوس است، و در باب رنگ آمیزی با تصویر هائی که در کتابخانة دولتی وینه محفوظ است و مشابه آن در کتابخانه سرای ترکیه نگهداری می شود10 قابل مقایسه است.