چکیده:
آنچه در این نوشتار عرضه میگردد، گزارشی است بسیار کوتاه از کتاب نظریههایی در باب
انسان نوشته آقای راجر تریگ. موضوع کتاب درباره ماهیت انسان است. نویسنده چهار
مسأله عمده را که مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع ارتباط دارد انتخاب نموده و جواب آنها را
از ده متفکر یعنی افلاطون، ارسطو، آکوئیناس، هابز، هیوم، نیچه، مارکس، داروین، فروید تا
ویتگنشتاین استخراج کرده و به مقایسه گذاشته است.
این مسایل عبارتند از: 1. جایگاه انسان در این جهان در بین سایر موجودات؛ 2. انسان
چیست؛ 3. جامعه انسانی؛ 4. ارتباط هریک از این نظریهها با دیدگاههای معاصر و جدید.
خلاصه ماشینی:
"مؤلف محترم ده متفکر را برمیگزیند: افلاطون و ارسطو را در زمینه فلسفه؛ آکوئیناس را در زمینه کلام و دین؛ هیوم را به خاطر اینکه رسالهای درباره طبیعت انسان (A Treatise of Human Nature) نوشت؛ هابز را برای تأثیر افکارش در بنانهادن در «علم نفس» و «علم اجتماع» که کتابهای او در این زمینه یکی لویاتان است و دیگری درباره شهروندی؛1 داروین را به سبب ارائه نظریه «تکامل انواع» و اینکه بر شرایط بیرونی در ساخت ماهیت انسان بسیار تأکید میکرد؛ نیچه را به این علت که در نقطه مقابل داروین بر تأثیر شرایط درونی «اراده تعلق یافته به قدرت (will to power)» انگشت میگذاشت و از این رهگذر به نظریه ابرمرد رسید؛2 مارکس از بعد جامعهشناسی؛ فروید را از جنبه روانشناسی؛ و سرانجام ویتگنشتاین را در زمینه زبان.
موجودیت استدلال فلسفی بر این فرض استوار است که ما ممکن است درباره مهمترین مسائل در مواجهه با انسان بر خطا یا صواب باشیم؛ ج) یورش بردن بر عقل به حکم آنکه باید از عقل استفاده کند محکوم است؛ د) اگر حتی بپذیریم انسان حیوان عاقل است، نباید جائزالخطا بودن او را نادیده بگیریم؛ ه ) زمانی که انسان در باب انسان میاندیشد نمیتواند بیطرف باشد، زیرا در اینجا داور و ناظر با آنچه مورد نظر داوری است یکی میباشد؛ ح) هر موضعی که ما در پاسخ به این پرسشها بگیریم بسیاری از استلزامات عمیق دینی را به دنبال خود میآورد؛ ط) هیچ نظریه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نمیتواند نسبت به ماهیت انسان بیتفاوت باشد."