خلاصه ماشینی:
"او میگوید که ماکیاولی،سیاستی را که سیاست پیدایی و ظهور طبقهء خاصی به اسم طبقهء بورژوایی یا سرمایهداری در غرب بوده به عنوان سیاست همهی تاریخها و همهی زمانها مطرح کرده اما من میگویم که مشکل ما این است که آنچه که تحت عنوان علوم اجتماعی و نظریهی اجتماعی و فلسفهی تاریخ در غرب پرورانده شده بود و مربوط به پیدایش یک تمدن و تاریخ خاصی بود را به ارزش اسمیاش خریدیم.
یک عدهای که در سالهای قبل از قدرت کنار زده شده بودند،به جای اینکه در چارچوبهای کشور خودمان بیایند و انتقاد کنند،به این تئوریها روی آوردند که بله!اصلا اشتباه بود انقلاب اسلامی!یا اشتباه نبود؛بلکه اصلا برای همین تجدد اتفاق افتاد.
منطق سخن آنها هم این بود که جمهوری اسلامی با توسعه اقتصادی و اجتماعی،طبقهء متوسط جدید و شهرنشینی و با سوادی را ایجاد کرده-آمار میداند که ما 5 میلیون دانشجو داریم که با خانوادههایشان میشود 15 میلیون-لذا به گورکن خودش تبدیل شده.
از خرداد 76 آن جریان تندرو ادعایش این بود که تاریخ تجدد در ایران،بعد از آنکه به لحاظ اقتصادی توسعه یافته و شهرنشینی و طبقهء متوسط را افزایش داده،اکنون به تمامیت خودش رسیده میآمد مطابق آنچه این تلقی جدید از معرفت و انواع نظرگاههای معرفتی ارائه میکرد، باز کردن این باب استثنائی برای علم هیچ توجهی نداشت.
معنا و مفهوم این درس از جهتی بازپسگیری مجدد بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی است که به خطا (در بهترین حالت)یا عامدانه در چارچوب توطئهای سیاسی از آن گرفته شده و به عنوان خواست تاریخی این کشور و مردم آن تفسیر گردیده بود."