چکیده:
اوّلین گام برای روبهرو شدن با فشارهاء پذیرش و شناخت چگونگی بروز آنها در کار تدریس
است. پذیرش اینکه معلمی به خاطر داشتن ضعف شخصیتی و نقص در حرفة خود دچار احساس
اضطراب و فشار شده از جانب خود او بسیار مشکل است. برای معلمان بسیار آسانتر است که
مشکلات کلاس را به جان بخرند؛ با آن مواجه شوند؛ در مقابل آن بایستند و با آن مبارزه کنند تا
این که برچسب یک معلم بد به آنها زده شود. برای بسیاری از معلمان بسیار دشوار است که از
مشکلات خود در برابر همکارانشان پرده بردارند و درباره آنها صحبت کنند؛ زیرا ممگن است
آنان این معلمان را در حرفة خود عاجز و ناتوان بپندارند. چنین معلمانی حتی از درخواست
از جانب همکاران خود طفره میروند.
چنین طرز تلقی یا خودپنداری به وسیلة معلمان» موجب بروز ناراحتیها و اختلالات گوناگون
بدنی» روانی و روان - تنی! در آنها میشود. تشخیص اینکه فشار روانی ؟ علل ناراحتیهای
مختلف معلمان است» بسیار اهمیت دارد؛ زیرا وقتی او متقاعد شود که علل بروز تاراحتیهایش
فشارهای آشکار یا ناشناخته است» در آن صورت بهتر میتواند با آنها مقابله کند.
دومین گام» آگاهی از معنای واژة فشار روانی است. از دیدگاههای سختلف تعریفهای
گوناگونی از این واژه شده است که خوشبختانه وجوه اشتراک زیادی با هم دارند.
اساسا فشار روانی واکنشهای فیزیولوژیکی یا روانشناختی است که افراد در پاسخ به
رویدادهای محیطی از خود نشان میدهند. به تعبیر دانشمندان "فشار روانی نتیجه فشارهای
فیزیولوژیکی است که به وسیلة محرککهای خارجی» بر سیستم داخلی فرد» اثرگذاشته است" (۱).
دانهام» روانشناس و مشاور انگلیسی تقریبا تعریفی جامع از فشار روانی ارائه کرده است. به
اعتقاد او فشار روانی "فرآیند واکنشهای رفتاری» روانی» فکری و فیزیکی است که در اثر
فشارهای طولانی و فزاینده یا فشارهای جدید به وجود آمده و به نحوی بارز بزرگکتر از آستانه
تحمل آن است"( ۲). از بررسی مجموع تعریفهایی که دانشمندان در این باره ارائه دادهاند»
میتوان گفت که فشار روانی یک فرآیندزفتاری» هیجّانی و ذهنی با پی آمدهای فیزیکی است که
بر اثر فشارهای ممتد و طولانی به وجود می آید و به/,طورر بارزی از منابع مقابله با آن بزرگکتر
است. با این به بیان زمینههای بروز فشار روانی در معلمان و راههای مقابله با آن
میپردازیم.
روبکردهای شناخت و درک ماهیت فشار روانی در معلمان و راه های مقابله با آن می پردازیم
خلاصه ماشینی:
نبود ارتباطات مفید و حرفهای میان کارکنان آموزش و پرورش که موجب تسهیل و پیشبرد کار معلمان میشود؛دسترسی نداشتن به مراجع حرفهای و تخصصی در مدارس که بتواند پاسخگوی مسائل و مشکلات مربوط به حرفهء معلمان باشد؛عدم صلاحیت یا ناتوانی مدیریت مدارس در شناخت و حل مشکل معلمان و پیروی کادر آموزشی از کادر اداری در سلسله مراتب سازمان(یعنی پیروی سطح فنی مدرسه از سطح اداری)و تضاد دائم بین این دو سطح سازمانی؛ دور بودن معلمان از مراکز تصمیمگیری؛فقدان اتحادیههای حرفهای و صنفی و سرانجام نبودن افرادی که بتوانند در مدرسه مکمل فعالیتهای آموزشی یا نقش معلمی بشوند(از قبیل روانشناسان تربیتی،مشاوران تحصیلی و شغلی،مددکاران اجتماعی یا روانشناسان آموزشگاهی)،فشارهایی را بر معلمان وارد میکند که بیشتر اوقات کنترل این منابع فشار از قدرت آنان خارج است و بنابراین راههای مقابله با آنها نیز بسیار پیچیده و مشکل و در پارهای از موارد حتی غیرممکن میباشد.
بسیاری از نظامهای آموزشی که به اهمیت کار معلم و ارزشهای بالقوهء آن پی بردهاند،با انجام تحقیقات گسترده در مورد ابعاد گوناگون کار معلمی اقدامات اساسی زیادی را برای رفع مسائل و مشکلات آن انجام دادهاند و در مجموع،به نتایج هشداردهندهای دست یافتهاند که تحلیل این نتایج موجب ارتقای ادراک و تعمیق شناخت دانشمندان و صاحبنظران از موضوع شده است.