چکیده:
زبان دین از موضوعات مهم پژوهشی در فلسفه دین بهشمار میآید که یکی از
محورهای اساسی آن مسئله شناختاری بودن زبان دین است.
مروری بر مهمترین رویکردهای زبان دینی معاصر در غرب، بررسی زمینههای
فکری ـ دینی پیدایش این دیدگاهها، تأمل در اینکه آیا همین دیدگاهها بر متون
دینی اسلامی (قرآن و سنت معصوم) نیز قابل انطباق است یا نه؟ مورد اهتمام
این مقاله است.
خلاصه ماشینی:
"(جن، 72/26 ـ 28) پرسش ما آن است که، چه زمینهها و علل و عواملی باعث رویگرایی غربیان از نظریه سنتی و پیدایش نظریههای جدید در زبان دینی شد؟ سؤال دوم آن که آیا نظریههایی که در دوران جدید غرب نسبت به دین و زبان دینی مطرح شده است، درمورد متون دینی مسلمانان نیز قابل انطباق است؟ به عبارت دیگر، آیا همان زمینهها و مبادی و مبانی فرهنگی، علمی و دینی که زمینهساز طرح نظریههای جدید غرب در باب فهم و زبان دین شده است، بعینه در فرهنگ و دیانت مسلمانان وجود دارد تا نظریات مربوط به فهم و زبان دین که اندیشمندان یهودی ـ مسیحی بهعنوان راه حل برای دشواریهای دینی و فکری خود طرح کردهاند، درمورد دین و متون دینی مسلمانان نیز ارائه شود؟ بهمنظور دستیابی به یک چشمانداز روشن در پاسخ به پرسش فوق، ناگزیریم هرچند فهرستگونه برخی ویژگیهای فکری و فرهنگی جهان غرب را بهخاطر آوریم.
اما اگر فرض را بر این گذاشتیم که در حوزه یک دینی چنین زمینهها و مبانی و مبادی فکری وجود نداشت؛ یعنی موضوع تعارض علم و دین مطرح نبود، و در روششناسی معرفتی افزون بر روش تجربی روشهای دیگر چون عقل و کشف و وحی نیز در شناخت حقایق هستی کارآمد شمرده شده و از سوی دیگر، متون دینی و مفاهیم برخاسته از آنها گرفتار آسیبهای مورد اشاره در متون دینی غرب نبود، آیا باز هم ناگزیر باید همان دیدگاهها بر آن تحمیل شد؟ بیگمان پاسخ منفی است."