چکیده:
دیدگاه های تکاملی چه درعلوم اجتماعی وچه در علوم دیگرهمواره سعی نموده اند، سیر
تکوین خاصی را برای بروز پدیده ها ترسیم نمایند. در مقابل، کاتاستروفیست ها همواره
برنوعی تغییر تاکید دارند که بجای ترسیم یک سیر تکوینی ، نوعی تناوب وتکرار را در
بروز پدیده ها حاکم میدانند( رژه کک1370 ) . انتخاب این دیدگاه هاتوسط یک محقق ، در
نحوه تفسیر واقعیت ها تاثیر فراوان دارد.
از چندی پیش باستان شناسان بخوبی در یافتند که بررسی های اقلیم شناسی دیرینه و
ژئومرفولوژی محیط های طبیعی می توانند در برداشتی واقع بینانه تر از وقایع گذشته،
آنها را یاری دهد و همین احساس سبب شده است که رشته جدیدی بنام زمین باستان شناسی
(Geoarcheology)در دهه های اخیر، پایه گذاری شود.
اطلاعات مربوط به بستر های زیستی، مدنیت ها وتاثیراتی که تغییرات اقلیمی وطبیعی در
نـوع معیشت ، نحوه زندگی ، جابجائی ومهاجرت ها ، انقطاع یا ظهور حیاتی گونه ها
داشته، نه تنها بسیاری از واقعیت های مورد توجه باستان شناسان را توضیح داده است که
گاه، پارهای ازانگاشته های قطعی درموردسیرتکوین جوامع رانیز، به تجدیدنظرجدی طلبیده
است.
اطلاعات زمین باستان شناسی، بخوبی بر این واقعیت تاکید دارد که بسترظهور مدنیت ها
در همه نقاط یکسان نبوده است وبر اساس عوامل محیطی، تبلور این کانون ها از پدیده
های خاص طبیعی تبعیت نموده است. برای مثال در بسیاری از نقاط، رود خانه ها بستر
بروز مدنیت و در پاره ای از مناطق، سواحل و در بعضی موارد عملکرد یخچالها و در
ایران بصورت عام دریاچه های دوران چهارم چنین نقشی را دررشد وتبلورکانونهای
جمعیتی ومدنی بعهده داشته اند.
در این مقاله، به استناد شواهد ژئومرفیک وتکیه بر شواهد تاریخی وباستـان شناسی، سعی
شده نقشی را که بستر دریاچه های دوران چهارم در تبلور کانونهای جمعیتی ایران و رشد
آنها داشته روشن سازد وگستره ایران را بر اساس اهمیتی که شاخص ها ومولفه های طبیعی
در ایجاد انعقاد نطفه یا گسترش این کانونهای مدنی داشته، طبقه بندی نماید.
خلاصه ماشینی:
"چشم اندازهای ژئومرفیک ایران وتاثیر ان در گسترش کانون های مدنی ایران از نظر تنوع اقلیمی وبدنبال ان تنوع سیستم های شکل زا ،کشور کم نظیریست وبه همین دلیل، چشم انداز های مرفیک موثر در مدنیت ها وکانون های جمعیتی در آن نیز، محدود به یک چشم انداز نمی شود ولی بطور کلی میتوان گفت هسته های اولیه غالب شهر ها وکانونهای جمعیتی ایران در حاشیه دریاچه های داخلی شکل گرفته اند، دریاچه هائی که در دوران سرد ویا مرطوب تر دوران چهارم مملو از آب بوده وامروزه جز شواهد ژئو مرفیک اثری از آب در آنها دیده نمی شود.
ناگفنه نماند که سطح اساس دریای عمان ازپیچیدگیهای خاصی برخوردار است و اگر چه رسوبات ساحلی را میتوان تا ارتفاع 100متری از سطح فعلی دریا مشاهده نمود ولی وجود گسل های عـادی متعدد در این ناحیه( بندر جاسک تا گواتر ) و شواهد زمین شناسی دیگر، نمیتوان همه این نشـانه ها را به تغییرات ائوستاتیک در یا نسبت داد و بسیاری از این جابجائی ها مربوط به جابجـائی های زمین ساختی (تکتونیکی) است(Vita-finzi 1980 )،ولی چون انچه در اینجا مد نظر است، تغییـرات اقلیمی حادث شده در طول کمتر از 600 هزارسال گذشته است لذا از اثرات فعالیت های زمین ساختی( تکـتونیکی) که منجر به شکل زائی های خاص در حاشیه سواحل جنوب شرق شده چشـم پوشی وتنها شواهد ناشی از تحرکات آب در ساحل ارزیابی می گردد.
بسیاری ازچاله های دیگر که بستر گسترش شهرهای فعلی ایران هستند تنها چاله هایی بوده اند که میزان عمق آب آنها به حدی نبوده است که فرم زائی خاصی در ساحل آنها شکل گیرد، بعبارتی شاید نتوان در حاشیه این چاله ها تراس های دریاچه ای را ردیابی نمود ولی وجود رسوبات خاص در انها نشان میدهد که این رسوبات در پایاب های کم عمق و راکد ترسیب شده اند."