چکیده:
سه دهه اخیر را باید دهه های تجدید نظر در مبانی معرفت شناسی علمی تلقی کرد.انتشار
نظریه عمومی سیستم هادر سال 1972 یعنی یکسال بعد از مرگ لودیگ فون برتالنفی , طرح
منطق فازی توسط زاده وتبیین نظریه Chaos درسال 1986 توسط هریسون و بیسواس , پایه
های خدشه ناپذیر بودن تفکر علمی را فروریخت .
بدون تردید غایت گرائی وعدم الزام علیت در نظریه سیستم ها , مردود دانستن منطق
علمی(Scientific logic) در تبیین بسیاری از پدیده های چند ارزشی در منطق فازی(Fuzzy
Logic) وپیروی نکردن بسیاری از رفتار ها و رخدادها از نظم علمی در نظریه Chaos بیان
یک واقعیت ازجهان مارا برملا کرد وان عدم کارائی معرفت شناسی علمی در تحلیل رفتار
ومکانیسم همه پدیده هاست .(رامشت 1376و1378)
مروری گذرا برسیر تاریخی نظریه های فوق نشان می دهد , مخالفت ها وتمسخر های علمی
مابانه با این گونه عقاید , مانع از گسترش ونظریه پردازی در این مقولات نگردیده
زیرا پیچیدگی سیستم های محیطی وانسانی امروز ونیاز انسان به حل مشکلات ومعظلات,
تمسک به چنین نظریه پردازی هائی را احساس کرده است.
تلاش محققین در معرفت شناسی علمی برای نظم بخشیدن به رخداد ها بیشتر بدان خاطر صورت
گرفته که تب پیش بینی بشر در حدوث وقایع و رفتارها رافرونشاند وتئوری Chaos دقیقا
به این نکته اشاره دارد که این تلاش اگرچه در بسیاری از موارد نتیجه بخش بوده است
ولی همه رخدادها و رفتار ها وقوعشان تابع نظم علمی نیست واگرچه می توان به
پیش بینی آن ها نیز مبادرت کرد ولی پیش بینی های خطی نمی تواند راه حل مناسبی در
این موارد بشمار آید.
مفهوم کیاس(Chaos ) در ژئومرفولوژ ی بیشتر در دیدگاه سیستمی ومقولهDisequilibrium
مطرح است و در تحلیل بسیاری از رخدادها و پدیده های ژئومرفولوژی از این دست بدون
بکار بردن تکنیک های غیر خطی (Non-linear) بویژه در مقیاس زمانی بلند مدت قادر به
درک وتبیین مکانیسم آن ها نخواهیم بود.
این مقاله که نتیجه بررسی های نظری طرح پژوهشی آثار یخچالی دردامنه های غربی زفره
ومقایسه ان با دامنه های نسارشرقی این منطقه است به تبیین مبانی تئوری Chaos وتطبیق
آن درژئومرفولوژی می پردازد وحوزه کاربردی ان، در این بخش از علوم جغرافیائی را
دنبال کرده است و از اینرو برای دست یآبی به چنین منظوری ضمن تشریح پاره ای مفاهیم
, با ارائه مدل ساده ای از عملکرد سیستم های آبی منطقه در پاراگلیشیال نمونه های
ژئومرفیک موجود در منطقه هنجن ونسران نطنز که شواهد بارز Chaos در چشم انداز عمومی
منطقه بشمار می آیندرا معرفی وبا مواردی که این پدیده در ان قابل مشاهده نیست
مقایسه شده است.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه نظریه او هرگز به زبان ریاضی تبیین نشد ولی خلاصه مفهوم تعادل دینامیک او چنین است : اگر منطقه ای بانرخ ثابت, تحت حاکمیت مستمر بالا آمدگی ( Uplifting) قرارگیرد و فرایند های ژئومرفیک مانند عوامل اقلیمی هم به صورت پیوسته وثابت عمل نمایند, ژئومتری فرم اراضی حالت پایداری(Steady State) از خود بروز می دهد وما قادر به درک تغییر یا تحول فرمیک در ان منطقه نیستیم" .
میزان آزاد سازی این ذخایرپتانسیل, به انرژی جنبشی در حدی است که فرایند شکل زائی در این دوسیستم علی رغم حاکمیت فرایند تسطیح در مقیاس چشم انداز شکسته می شود ودره های این دو جریان آبی بعنوان دو لند فرم از آن چشم انداز, تعادل خود را از دست می دهند به صورتی که به عنوان ناتعادلی(Disequilibrium) مطرح میشوند و لذا ما شاهد چشم انداز خاصی هستیم که از نظر شکل زائی دارای قانون تسطیح است اما همین چشم انداز, دارای اجزا ولندفرم هائی است که با کلیت فرم وفرایند درآن در تضاد است چنین رخدادی یک واکنش غیر عرف تلقی می شود زیرا در کل چشم انداز منطقه تسطیح سازی بعنوان یک قانون عام هم در دوره اناگلیشیال و هم در دوره پرو گلیشیال وکاتاگلیشیال حاکمیت داشته است و تنها این دو دره با داشتن فرایند کاوشی بجای فرایند تسطیح از قانون عام حاکم بر منطقه تبعیت نکرده وبعنوان نوعی بی نظمی واغتشاش یا کیاس عمل کرده اند."