چکیده:
این نوشتار درصدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان مجموعه دغدغههای
فمینیستی را در قالب اندیشه سیاسی فمینیستی مطالعه نمود. برای پاسخ در ابتدا باید
مفاهیم کلیدی فمینیستها را بررسی کرده و سپس روش شناخت آنها را تبیین نمود. تمرکز
فمینیستها بر مفاهیمی مانند دولت، قدرت، عدالت، صلح و امنیت و ارائه تفسیری جنسیت
محور از آن مفاهیم و نیز اتخاذ روش پست پوزیتویستی در شناخت پدیدهها، مجموعه
سؤالات و پاسخهای فمینیستها را در قامت اندیشه سیاسی فمینیستی نشان میدهد. در
این مقاله پس از روش فمینیستی شناخت، مهمترین مدعیات آنها در حوزه اندیشه سیاسی،
تشریح و در نهایت سلسله تجویزهای فمینیستی در زمینه مفاهیم پایهای اندیشه سیاسی
نقد و ارزیابی میشود. به اعتقاد مؤلف نقدهای فمینیستی در آشکار ساختن ساحتهای
مغفول اهمیت تعیین کنندهای دارد، اما کاستی اساسی این نقدها، تشتت آنهاست. مسئول و
مجرم1 شمردن مردان در تحلیل فمینیستی به قدری برجسته است که گویی مردان بانی و حامی
همه مرارتهای هستی بودهاند.
The paper is to answer the question whether it is possible to study all the feministic concerns under the rubric of feminist political thought. To answer the question، first، the key feminist concepts should be studied and their methods of understanding explained. Feminists’s concentration on concepts such as state، power، justice، peace، and security; their presentation of a gender-based interpretation of these concepts; and their adoption of a post-positivist approach to understanding phenomena is indicative of the fact that their questions and answers can be presented as a form of feminist political thought. After elaborating on the feminist method of understanding، the paper explains their most important claims in the field of political thought and finally evaluates the feminist prescriptions for the basic concepts of political thought. I believe that feminist criticisms have decisive role in revealing the forgotten arenas، but their basic shortcoming is their inconsistency. Condemning men and considering them guilty in feminist analyses is so prominent that as men were the cause of all the hardships of the world.
خلاصه ماشینی:
"فعالان حقوق زنان برای پایان دادن به این وضعیت تبعیضآمیز، مفاهیم پایهای اندیشه سیاسی و روابط بینالملل را مورد تفسیر مجدد قرار داده و واژگان را به گونة دیگری تعبیر میکنند تا ستم تاریخی علیه زنان آشکار شود.
مفاهیم پایهای که هم دراندیشه سیاسی و هم در محافل فمینیستی مورد توجهاند عبارتند از: 1-3) دولت دولت از مفاهیم کلیدی علم سیاست است که در نگاه فمینیستها همواره در اختیار مردان بوده و به طور سنتی، خشونت و ستم علیه زنان را تئوریزه و سازماندهی کرده است(Haled, 1989: p.
فعالان حقوق زنان این بار به جای بحث بر سر مسائلی چون حق سقط جنین، حق رأی، مرخصی زایمان و احداث مهدهای کودک، از ضرورت سیاستگذاری در مسائل راهبردی سخن میگویند و آن را شاخص قدرت گرفتن زنان عالم مینامند، در این فضا و شرایط، مهمترین گزارههای مورد تاکید فمینیستها عبارتند از: اول: خشونت و ناامنی فقط شکل فیزیکال و عینی ندارد، بلکه خاستگاه و اشکال کلامی، ساختاری، زیست محیطی، حقوقی و جنسیتی هم دارد و امنیت پایدار هنگامی قابل حصول است که افراد جامعه از جمله زنان، تحت سلطه عینی، کلامی[21] ذهنی و ساختاری نباشند تا بتوانند به تولید و تکثیر رضایت و امید در جامعه بپردازند.
سوال این است که آیا میتوان همه برخورداریهای مردان و محرومیتهای زنان را بر اساس اصل جنسیت توضیح داد؟ در بخش اعظم تاریخ که بشر تحت سلطه استبداد بوده آیا حکام مستبد، مردان را به خاطر مذکر بودنشان مورد رحمت قرار میدادند؟ آیا آن مستبدان، زنان را به خاطر مؤنث بودن از حقوق خود محروم میکردند؟ این هراس وجود دارد که فمینیستها با برجسته ساختن جنسیت از بنیانهای کلیدیتر ستم غافل بمانند."