خلاصه ماشینی:
"بطور کلی باید گفت با آنکه در همه کشورها این روزها صحبت از تساوری کامل زن و مرد در حقوق اجتماعی و سیاسی میشود،هنوز در هیچیک از کشورهای جهان و حتی کشورهای بسیار پیشرفته،زنان از نظر شغل و کار نتوانستهاند مقامی مساوی و مشابه با مردان بدست آورند و ازدواج هم معمولا وضع کار و شغل زنان را متأسفانه مشگلتر میکند،در حقیقت ازدواج در مورد کار و شغل زنان یک مانع بشمار میرود و بدلایل زیر: *ناپایداری-خانمی که ازدواج میکند بستگی زیادی به شوهر و خانواده خود پیدا میکند او دیگر حاضر نمیشود که از طرف ادارهاش به شهر و یا کشور دیگری منتقل شود و در آنجا کار کند،و حتی اگر مأموریت اداری را بخواهند برای مسافرت به یک شهر باو واگذار کنند با اشکال و ناراحتی زیاد میتواند آنرا بپذیرد و در حقیقت آزادی خود را در شغل و کارش از دست میدهد.
مسئولیت نگاهداری بچهها و تربیت آنها را چه کسی باید عهدهدار شود،شوهر یا زن؟آنها که هردو گرفتارند،بنابراین کدامیک این مسئولیت را باید بعهده بگیرند و چه نظری در این مورد دارند؟ اگر برای زن موقعیتی پیش بیاید که او ناچار به مسافرت و یا رفتن به مأموریت شود، تکلیف شوهر و خانواده چه میشود؟ البته این موارد و این سئوالات در خصوص کار مردان کمتر پیش میآید ولی بهرحال کار آنها هم از نظر همسر و خانواده ممکن است مشکلاتی بوجود آورد از جمله: *مواقعی که کار مرد آنقدر زیاد شود که او را از رسیدن به همسر و کودکان خود باز دارد و فرصت این توجه را باو ندهد."