خلاصه ماشینی:
"حق توسط اسماء و صفات متعدد خود در حقایق وجودی متجلی است و اصل جمیع تجلیات او تجلی واحدی است که از آن در لسان اهل عصمت و طهارت و حکما و عرفای اسلامی باراده و مشیت فعلیه تعبیر شده است و این حقیقت مبدأ و مرجع جمیع حقایق و بحسب نفس ذات متصف به اولیت و آخریت و سایر اسماء الهیه است.
اگرچه بنظر تحقیق ولیدهء مادهء متحرک به حرکت ذاتی و تحول جوهریست و لکن از آنجائیکه ماده بعد از استکمالات پیدرپی و تحولات متوالی بمقام تجرد میرسد و مقام تجرد وجود با مرتبهء وجود جسمانی از یک سنخ و حقیقت میباشند و مراتب وجودی تباین عزلی ندارند،مقام تجرد انسان از باب سنخیت تام با مجردات و مبدأ وجود و ایجاد از عالم امر تجرد و تروحن است و بهمین لحاظ اشرف و اکمل از سایر موجودات مادیه است،و اگر در سیر استکمالی شرایط استکمال او موجود شود،و بعوائق و موانع برخورد ننماید،چه بسا قدم بر فرق جمیع موجودات میگذارد و جمیع وسائط را کنار زده و بلا واسطه با حق اول ارتباط پیدا مینماید؛ارتباطی که قابل وصف نیست و حقیقت آن بحسب که مجهول است و بعلم حضوری و انکشافی معلوم میگردد.
انسان چون بحسب ابتداء وجود در مرتبهء آخر تنزل وجود واقع شده است و باعتبار وجود در عالم ماده و ترکیب از قوای مختلفه استعداد مظهریت جمیع اسماء و صفات حق را واجد است اگر این قوه را به فعلیت برساند جمیع مراتب وجودی میشود و اگر سیر در مراتب حیوانی بنماید،و از راه مستقیم و صراط کامل انسانی منحرف شود،در مراتب شقاوت و حرمان و دوری از حق افتد از هر درندهیی انحطاط وجودی او بیشتر میشود."