خلاصه ماشینی:
"سلمان معروف به فارسی از سالها پیش ضمن حوادثی که قسمتی از آن تا ابد نامعلوم خواهد ماند در مدینه اقامت داشت و از همان سال اول هجرت افتخار مسلمانی پیدا کرده بود و شاید پیش از آن در مکه نیز به حضور پیامبر رسیده بود و مسلمان شده بود به مشورت این شخص،بنا شد برای جلوگیری از هجوم دشمن در ناحیه شمال مدینه خندقی بکنند.
" زمستان بود و در کشتزارها چیزای برای چرانیدن نبود هوا سرد بود و سپاه بدوی وسایل اقامت زمستانی نداشت بهمین جهت پس از دو هفته یا بیشتر که تصادم با تیر و سنگ از دو سوی خندق در میان بود یکبار عکرمه پسر ابو جهل و عمر و پسر عبدو دو چند کس دیگر از تنگنای خندق گذشتند لحظهای خطرناک بود اگر این عبورکنندگان سرکوب نمیشدند خط حصار میشکست و دنباله سپاه احزاب چون سیل از محل تنگنای خندق میگذشت و مدینه در خطر محقق بود نیروی مدافع از نفوذ تبلیغات مخالفان داخلی روحیه خوبی نداشت نیرنگ یهودان بنی قریطه پهلوی راست شهر را به خطر انداخته بود بنابراین دخالت علی شهسوار اسلام که به یک ضربت مردانه فرق عمرو را شکافت با توجه به نکاتی که گفتیم یک حادثه عادی نبود،قتل مهاجم دلیری بود که با گروهی دیگر بر لب خندق برای حمله به مدینه سر پلی میجست.
قسمتی از وقت امام به فراهم آوردن آیات قرآن میگذشت و قسمت بیشتر را در بیرون مدینه در ساحل دریا به کار کشاورزی و درختکاری میگذرانید بگفته روایات در طی چند سال علی علیه السلام در ینبع،که چشمه آب شیرینی آنجا بود شصت هزار نخل بدست خود در زمین نشانید، به همین مناسبت ینبع بنام ینبع النخل معروف شد که هنوز هم به همین نام شهره است."