خلاصه ماشینی:
"با تقدیم ارادات حسن صهبا یغمائی (مرغ سودائی) مرغ سودائی اگر آولی گیرائیش نیست در دل صاحبدلان هرگز بدان جائیش نیست گفته نیکو هنر باشد نه گفتار نکو میشناسد این دوازهم آنکه دعوائیش نیست گیرمت ساغر فرا چنگ است خالص زر ناب میپرستان را چه حاصل تا که صهبائیش نیست آنکه حافظ گونه رندیها گهش مضمر به گفت جز به(ما و من)دریغا گر تجلائیش نیست نفس اژدرهاست میبلعد هنرها را دریغ مرغک زاری که دستی پشت برسائیش نیست کوس یکتائی ز مردی پخته بر تخت سخن جز دلیلی سخته بر ایضاح رسوائیش نیست بانگی ار شاید بماند جاودان(صهبا)بدهر از سری خیزد که(سالارانه)سودائیش نیست مدعی گر یاوهای گوید فریدونا مرنج حس خطا کار است گردون زیر و بالائیش نیست شرمسارم گفته پایش رفت گر برتر ز حد در پس هر گفته کو؟مردی که ای وائیش نیست تهران 13 بهمن 1351"
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)