خلاصه ماشینی:
"در این نوشتار، سعی ما بر آن است تا این تأثیر را بر برخی از نظریات رایج و علمی در زمینه نظریه انقلابها در عرصه علوم اجتماعی بررسی کنیم و ببینیم که چگونه انقلاب اسلامی در نظریات ساختگرایانه1 شکاف افکنده و آن را به نابهنجاری2دچار کرد و جامعهشناسان دلبسته به این نظریهها،چگونه این خلل را در آن ترمیم کردند.
این نظریهپردازان،معمولا با بررسی نمونههای متنوعی از انقلابها، همچون انقلاب فرانسه،روسیه،چین، و نیز انقلابهای ضد استعماری قرن بیستم،همچون انقلابات کشورهای پیرامونی،سعی داشتند با انتزاع وجوه مشترک این انقلابها و تعمیم آنها،به یک نظام همه شمولی دست یابند که در پرتو آن بتوان هر انقلاب جدیدی را که در جهان رخ میدهد،تبیین و یا حتی وقوع آن را از قبل پیشبینی کرد.
همین مسأله به نوبهء خود به نقطهء ضعف این نظام مبدل میشود و به مثابه پاشنه آشیل در آنهاست و هنگامی که انقلابی در شرف وقوع است،تمام طبقات علیه آن موضع میگیرند و دولت خود را فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی میبیند(چون از قبل به آن حاجتی نداشته است).
(به تصویر صفحه مراجعه شود) انقلاب اسلامی ایران عرصهای جدی برای آزمون نظریههای رایج و مرسوم در علوم اجتماعی بود میشل فوکو،نظرهپرداز پست مدرن است.
تأثیر انقلاب اسلامی در زمینههای دیگر انقلاب اسلامی،علاوه بر تأثیری که بر نظریههای مربوط به انقلابات در جامعهشناسی سیاسی داشت،بر عرصههای دیگری نیز اثر نهاد و نظریهپردازان را به تأمل واداشت."