چکیده:
آنچه در ذیل از نظر خوانندگان ارجمند قبسات میگذرد پیش درآمد سلسله بحثهایی است که توسط جناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی تحت عنوان«تجدید حیات فرهنگ و تمدنا اسلامی»در جمع عدهیی از دانشجویان و اهل فضل القاء میگردد که مجموع آنها پس از تدوین،در فرصت مناسب منتشر خواهد گردید.امید است درج این مطلب کوتاه،از این سلسله مباحث در این شماره که به بحثهای تمدنی و فرهنگی اختصاصی یافته است.برای فضلاء جوان مفید افتد.
خلاصه ماشینی:
"حال،نکته مهم اینجا این است که آیا دلایل و قرائنی داریم که انجام این کار یعنی تجدید حیات فرهنگ و تمدن اسلامی در جهان کنونی امکانپذیر است؟لازم است ابتدا نظری به فرهنگ و تمدن اسلامی بیافکنیم و مثلا ملاحظه کنیم که آیا اسلام در مقایسه با بقیه تمدنها،تمدن قابل ذکری داشته است یا نه؟و اگر داشته،آن تمدن دارای چه مشخصاتی بوده و از کجا شروع شده است؟یعنی برمیگردیم به نکات بسیار پایهایتر،تا پس از تبیین و تثبیت پایهای که صحت و اعتبار و استحکامش برای بعضیها مسلم نیست و نسبت به آن تردید دارند چیزی را بنا کنیم.
یک سؤال اینجا در باب تمدن اسلامی،مطرح میشود حتی اگر ما اثبات کنیم که به هرحال مسلمانها دارای تمدنی بودهاند،سؤال این است که این تمدن،تمدن مسلمانها بود یا تمدن اسلامی؟یعنی آیا آنچه مسلمانان،بر تمدن یونانی و رومی(که باز هم اینجا اثبات کردید که همین داشتههای یونانیها و رومیها از قبل،نشأت گرفته)افزودهاند،از اسلام نشأت گرفته،یعنی صبغهء اسلامی داشته یا نه، فقط یافتههای بشری بوده است؟نکته دیگر،مطبی است که شهید آوینی نقل میکنند و اعتراض به همین تعریف از تاریخ تمدن دارند،یعنی تعریف معمول آکادمیک از تمدن،که در این تعریف نقش انبیا در تاریخ تمدن مغفول مانده است،یعنی بنابراین دیدگاه انبیاء سرمنشاء تمدنها هستند که در قرآن هم اشاراتی به آن داریم.
چرا؟برای اینکه یک عدهای هم در کشورهای اسلامی بودند که اصلا مسلمان نبودند اما کارشان جزء تمدن اسلامی حساب میشد پس سه تا منشاء دارد:یکی خود اسلام،یکی مربوط است به فرهنگ همان کشورهایی که با دعوت اسلام به جمع مسلمانها و به جامعه مسلمانها پیوستند،سوم غیر مسلمانهایی که تحت رایت حکومت اسلامی زندگی میکردند و کم هم نبودند."