خلاصه ماشینی:
"شهید مدرس در جلسه پنجشنبه 21 میزان()1031 شمسی پس از سخنان یکی از نمایندگان که در پرده و به طور تلویحی از رضا خان انتقاد کرده بود بپا خاست و اظهار داشت: «شما مگر ضعف دارید که این حرفها را میزنید و در پرده سخن میگوئید؟ما بر هرکس قدرت داریم.
این عمل زشت باعث خشم و هیجان مردم تهران شد و انفجاری در افکار و احساسات آنها به وجود آورد(دوم فروردین ماه 3031 شمسی)ملک الشعراء بهار درباره این واقعه در جمهوری نامه خود گفته است: از آن سیلی ولایت پر صدا شد دکا کین بسته و غوغا بپا شد به روز شنبه مجلس کربلا شد به دولت روی اهل شهر و شد چو آمد در میان خلق سردار برای ضرب شتم و زجر و کشتار دریغ از راه دور و رنج بسیار قشونی خلق را با نیزه راندند ولی مردم به جای خود بماندند رضاخان را به جای خود نشاندند بجای گل به او آجر پراندند نشاید کرد با افکار پیکار بباید خواست از مخلوق زنهار دریغ از راه دور و رنج بسیار روز 21 فروردین 3031 رضاخان در یک بیانیه رسمی اعلان داشت که از فکر ایجاد جمهوری منصرف شده است.
شهید مدرس درج معه 7 مرداد 3031 شمسی در مخالفت با حکومت نظامی و اعمال دولت نطقی ایراد کرد و ضمن آن اظهار داشت: «این روزها عملیاتی میشود و رفتارهایی که بنده عقیدهام این است که سیصد و چهار صد سال استبداد هم سابقه نداشته است و اگر بود در تاریخ هم خوانده میشد که فلان بچه هفت ساله را حبس کنند و یا فلان زن را کتک بزنند..."