خلاصه ماشینی:
"از دیدگاه ما غربیها سیر وقوع انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی ایران یک اعتراض آگاهانه علیه غربگرائی است؛ علیه یک برنامه بخصوصی از تمدن غرب که ما هم در جمهوری فدرال آلمان زندانی آن هستیم و این فقط یک اعتراض نیست بلکه مخالفتی در مقابل برنامهای بود که ما آنرا در نزد خود واقیعت بخشیده بودیم و سعی شده بود که در بخشهای وسیعی از دنیای اسلام نیز پیاده شود.
انقلاب اسلامی ایران که توانسته است ظالمترین رژیم دستنشانده در خاورمیانه را در نیمهء دوم قرن حاضر سرنگون نماید،تنها یک شور سیاسی-ملی بر علیه حکومتی خونریز نبود بلکه اعتراض ملتی بود که ارزشهای انسانی و فرهنگ اسلامی خود را پایمال شده میدید و شاید مهمترین سبب دشمنی جهانخواران با این انقلاب و مردم آن، همان اسلامی بودن فرهنگشان است که با پیام خود،انسانها را به هوشیاری و شناختن ارزشهای انسانی و تلاش در راه رسیدن به آنها دعوت میکند.
ما معتقدیم که مسائل فرهنگی اساس همهء مسائل و ابعاد دیگر است در بین مجامع انسانی پارهای سنتها وجود دارد که برای یک جمعیت دیگر ممکن است سخت ناخوشایند باشد و اگر بدانند که این چیزی که اینها ناخوشایند میدانند برای خود آن جمعیت خوشایند و خوب است،واکنش نامطلوب نشان نمیدهند.
پروفسور اشتاین باخ در اصل کاملا روشن بنظر میرشد که آقای دکتر احمدی انسان را بهطور کامل در یک رابطه مذهبی قرار داده است یعنی او را به عنوان بخشی از برنامه خدایی مطرح نموده است و من عقیده دارم که در اینجا باید در دیدگاه غرب نیز اندکی پیرامون این موضوع صحبت شود و به اعتقاد من یک تفات اساسی میان انسان از دیدگاه اسلام مطرح نمودند."