چکیده:
این مقاله، در باب فلسفة تاریخ از دیدگاه استاد مطهری است. انگیزة طرح مسائل فلسفة
تاریخ، رواج اندیشههای مارکسیستی در بیان محرک تاریخ و نهضتهای اجتماعی در آن
دوره بوده است اما فلسفة تاریخ فی حد نفسه، ارزش امعان نظر را دارد.
در این مقاله، ابتدا اجتماعی بودن انسان و دیدگاههای گوناگون در این باره، سپس
اصالت جامعه در عین اصالت فرد، سوسیالیسم مذهبی، پیروزی نهایی صالحان یا مستضعفان
در رابطه انتظار فرج و اصلاح جامعه مورد بررسی قرار گرفته است. در هر مورد استاد به
نقد و بررسی این موضوعات میپردازد و به نظریة مورد نظر خود نیز اشاره میکند.
خلاصه ماشینی:
"تاریخ دریافت: 3/10/82 تاریخ تأیید: 28/10/82 تاریخ و نهضتهای اجتماعی در آن دوره بوده است؛ اما فلسفة تاریخ فی حد ذاته و قطع نظر از لزوم پاسخگویی به شبهاتی که در این زمینه مطرح است نیز ارزش دارد و فلسفة تاریخ از نظر قرآن و بیان سنتهای حاکم بر تاریخ و جامعه، بخشی از معارف اسلامی را تشکیل میدهد.
2. نظریة اصالت جامعه در عین اصالت فرد در فلسفة تاریخ این مسأله مطرح میشود که آیا جامعه، مرکب حقیقی یا یک مرکب اعتباری است؟ آیا از ترکیب افراد جامعه، موجود جدید با خواص جدید پدید میآید، به طوری که افراد، شخصیت و خواص خود را از دست میدهند، چنانکه در ترکیبهای شیمیایی مشاهده میشود، یا از ترکیب افراد جامعه، موجود جدیدی پیدا نمیشود و افراد نیز شخصیت و خواص خود را حفظ میکنند؛ چنانکه در درختان یک باغ میبینیم، یا شق سومی در کار است و آن اینکه در ترکیب افراد جامعه، ضمن آنکه موجود جدیدی پدید میآید که شخصیت و آثار جدیدی دارد، افراد نیز شخصیت و آثار خود را حفظ میکنند و دست کم میتوانند حفظ کنند.
استاد مطهری این طرز فکر را به هر دو شکل آن رد میکند و هیچگونه منافاتی میان اصلاح مستمر جامعه و مسألة انتظار فرج نمیبیند: اصلاحات جزئی و تدریجی، به هیچ وجه محکوم نیست؛ زیرا نه عامل اصلی حرکت، تضادها است و نه تاریخ راه خود را جبرا از میان اضداد به صورت انقلاب اضداد به یکدیگر طی میکند ت اصلاحات جزئی و تدریجی مانع انفجار گردد و جلو حرکت تکاملی تاریخ را بگیرد..."