چکیده:
شبهات عقیدتی و کلامی از رایجترین بحثهایی است که امروزه در عرصه مباحث انتقادی دینی مطرح
میشود. پاسخگویی به این گونه شبهات در دفاع از دین از مهمترین وظایف دینپژوهان دینباور است.
مباحثی که در چند سال اخیر از جانب نویسنده محترم آقای دکتر سروش مطرح شده است نوعا جنبه انتقادی
نسبت به اینگونه باورها که قرنها از جانب متکلمان دینی پذیرفته شده است دارد. آنچه که در مقاله حاضر (به
تعبیر بهتر مصاحبه) مطرح شده است به نظر این جانب از صریحترین مقالات ایشان در همین عرصه است. در
این بحث نویسنده به صراحت به مباحثی اشاره میکند که شاید در مقالات دیگر از طرح صریح آن پرهیز
داشته است. در این مقاله به گونهای مسأله ختم نبوت و دوام و جاودانگی احکام و معارف اسلامی، جهانی و
فراعصری بودن اسلام و حتی آسمانی بودن قرآن و وحی و شریعت زیر سؤال رفته است در این مقاله
کوشیدهایم با دیده انصاف و کاملا تحقیقی و استدلالی به موضوعات مطروحه در این مقاله بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
") و یا معارف بلند و والایی که در باب خداشناسی و صفات و اسمای حسنای ذات حق و رابطه خدا با جهان در قرآن آمده است و یا داستانها و جریانات متعددی که در قرآن کریم آمده است ناقض این تئوری نیست؟ آیا آموزههای فراوانی که در شریعت اسلام (قرآن و سنت) در باب فضائل و رذایل اخلاقی و آداب و سنن فردی و اجتماعی آمده است آموزههایی که مجلدات زیادی از کتب روایی و تاریخی را به خود اختصاص داده است مطابق و مناسب با محیط شبه جزیره حجاز جاهلی میباشد؟ آیا اطلاعات و دانشهای فراوانی که قرآن در باب کیهانشناسی و انسان شناسی و طبیعت شناسی مطرح کرده است سنخیتی با دانشهای آن محیط و روزگار دارد؟ آیا احکام وسیع عبادی و بهداشتی و اجتماعی و حقوقی و قضایی که در اسلام وجود دارد نشانه روشنی از تطابق با محیط و رنگ پذیری از محیط دارد؟ آیا مباحث کلامی و فلسفی و عرفانی مطروحه در قرآن و نهج البلاغه و کتب روایی ما متناسب و مطابق با محیط اجتماعی و عقاید کلامی و فلسفی آن زمان میباشد؟ آیا دستورها و توصیه های فراوان اسلام در باب طلب علم با نفی همه محدودیتها در این رابطه یعنی نفی محدودیت مکانی «اطلبو العلم ولوکان بالصین» و نفی محدودیت زمانی «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» و طبق برخی از نقلها نفی محدودیت از نظر جنسیت «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» و نفی محدودیت از جهت کافر و مؤمن بودن معلم «خذوا الحکمة و لو من اهل الشرک» و یا «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» و چنانکه از برخی از روایات بالا استفاده میشود نفی محدودیت از جهت رشته و موضوع علمی و نیز اصل فریضه دانستن علم و فضیلت علما و دانشمندان و مجالست با آنها و فضیلت نگاه به چهره و درب خانه آنها و نیز آیات و روایات فراوان در باب فضیلت عقل و تعقل و تفکر که برای هر ناظر منصفی خیره کننده و شگفت آور است و این همه دعوت به اقامه استدلال و برهان و پرهیز از لغزشگاههای فکری؛ مانند تقلید کورکورانه و هواپرستی و پیروی از ظن و گمان و شتابزدگی در اظهار نظر و داوری و ..."