خلاصه ماشینی:
"آیا این بدین معنی است که ما باید برای علم به قوة خاص [= جزئی] خیال، به هر نحو که شده صورت ذهنی این قوه را به دست آوریم؟ در این صورت آیا لازمة علم به وهم، بدن و همة قوایی که در بدن خاص فعال هستند، داشتن تصویری ذهنی به عنوان بازنمودی از آن وهم است؟ اگر چنین باشد، سؤال این خواهد بود که آیا چنین صورت ذهنیای در کجا قرار دارد؟ آیا صورت ذهنی خیال در خود خیال، صورت ذهنی تجربة حسی در خود حواس ما و صورت ذهنی بدنمان در خود بدن (و هکذا در موارد دیگر) حضور دارد؟[6] همانگونه که قانون معرفتی سنتی بیان میدارد هیچگاه صورت ذهنی این امور، در خود اینها تحقق نمییابند، بلکه در مرتبة بالاتری از نفس که عقل یا قوة ادارک استعلایی نامیده میشود قرار دارند.
وی در راستای انجام چنین کاری، به این سمت حرکت میکند که بگوید هر صورت ذهنیای که در نفس [= خود] وجود دارد (البته در خود عقلانی [= معقول] که عقل نامیده میشود) کلی است (به این معنا که صدق آن بر بیش از یک فرد، ممتنع نیست) حتی اگر مجموع کامل کلیات، همگی از میان افراد و اشخاصی که در مجموعهای به هم پیوسته گردهم آمده اند به یک فرد و شخص ارجاع شوند، این امر نمیتواند تغییری در کلی بودن این صورت ذهنی ایجاد کند.
خلاصه این که فرآیند صورت جزئی دادن در تعبیر «علم شخصی»، ویژگی ذاتی علم حضوری است با این فرض که صورتهای ذهنی غیر معقول از موضوعی خارجی و دادة حسی آن موضوع خارجی که همگی در نفس [=ذهن] حضور دارند، به گونهای مستقیم توسط حضور واقعیت فردی و غیر مشترکشان جزئی گردیدهاند."