چکیده:
واژه دیر آشنای اخلاق آنگاه که با کلماتی چون فلسفه ترکیب میشود، گاه با کج فهمیهایی همراه میگردد؛
چنان که بسیاری را گمان بر این است که «فلسفه اخلاق» چیزی جز فایده و ضرورت رعایت آداب اخلاقی
نیست. نویسنده در این مقاله وجوه تمایز علم اخلاق و فلسفه اخلاق را بر میشمارد و بر آن است تا به صورتی
گذرا، تفاوت آنها را تبیین نماید.
خلاصه ماشینی:
"در اصطلاح دانشمندان علم اخلاق و فیلسوفان تا به امروز برای اخلاق معانی متعددی ارایه شده است مثلا برخی خلق و اخلاق را ملکهای نفسانی (کیفیتی که به سختی و کندی زایل میشود) (4) دانستهاند که مقتضی صدور کارها از انسان بدون نیاز به فکر و اندیشه است، برخی نیز اخلاق را تنها بر فضایل اخلاقی اطلاق میکنند و آن را در مقابل ضد اخلاق (5) به کار میبرند.
(3) میتوان گفت که علم اخلاق از دیدگاه عالمان مسلمان علمی است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است.
ب) مسائل معرفت شناختی اخلاق (Epistemological question)؛ در این قسمت برای مثال به بحث از خبری یا انشایی بودن گزاره «عدالت خوب است» پرداخته میشود که اگر خبری باشد صدق و کذب میپذیرد و اگر انشایی باشد صدق و کذب نمیپذیرد؛ مثلا نظریه احساس گرایی و نظریه توصیه گرایی به انشایی بودن این قبیل گزارهها معتقدند اما نظریههای طبیعت گرایی و شهودگرایی قائل به اخباری بودن آنها هستند.
(4) به هر حال «به نظر میرسد که فلسفه اخلاق، عنوان دیگری برای «فرا اخلاق» باشد و اخلاق توصیفی و هنجاری را شامل نشود؛ زیرا فلسفه اخلاق در واقع به بحث و بررسی درباره مبانی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزارههای اخلاقی میپردازد..."