چکیده:
نویسنده در دو بخش، دیدگاههای متفکران اسلامی را در باره گستره شریعت مطرح کرده است. در
بخش اول که در شماره نهم به چاپ رسید، متفکران اسلامی را به دو دسته سنت گرایان و متجددان منشعب
کرده و سه رویکرد را در مسأله قلمرو دین بیان کرده بود
نگارنده در بخش دوم مقاله که اینک از نظر خوانندگان میگذرد، نیاز بشر به دین، مسأله خاتمیت و
فلسفه ختم نبوت و این که چرا نبوتها تبدیل و تغییر یافتند و علل تجدید نبوتها چیست؟ را مورد بررسی
قرار داده است. سپس به دیدگاه شهید مطهری در این باره پرداخته است که بلوغ و رشد فکری و اجتماعی
بشر را عامل ختم نبوت معرفی میکند و میگوید با ختم نبوت نیاز بشر به تعلیمات الهی رفع نشده بلکه صرفا
وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است. و بعد به آثار ایمان مذهبی از دیدگاه آن شهید میپردازد. در ادامه
نظریه مهندس بازرگان را در رابطه با نیاز انسان به دین مطرح میکند و میگوید روششناسی آقای بازرگان
در پاسخ به مسأله قلمرو دین و انتظار بشر از دین، از نوع درون دینی است و با بیان آیات و روایات در صدد
اثبات این نکته است که آبادانی دنیا را نباید از دین انتظار داشت. نویسنده مقاله، با وارد کردن چهارده اشکال
اساسی نظریه ایشان را رد مینماید.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا خلاصهای از سخنرانی ایشان که در شماره 28 مجله کیان چاپ شده است، به نظر خوانندگان میرسد: آیا دین، فقط عبادت و رضای خدا و سعادت آن دنیاست، یا جوابگوی مسائل و نیازهای زندگی نیز هست؟ و در این صورت تا چه حد حلکننده و دستوردهنده امور دنیایی فردی و اجتماعی ما باید باشد؟ یکی از برنامههای جشن بعثت که در زندان شاه در سالهای 40 تا 42 انجام گرفت و به صورت کتاب درآمد، نشان دادن این مطلب بود که از اصول و احکام اسلامی میتوان به سهولت، ایدئولوژی استخراج کرد و آیینی یا مکتبی برای مبارزان خودمان علیه استبداد و استیلای خارجی ارائه کرد.
آشپزی و باغداری هیچ دلیلی ارائه نکرده است و از توان علمی ایشان هم به دور است، وقتی بزرگانی چون شهید صدر و استاد مطهری میزان اقتصادی اسلام را نگارش میکنند یا مرحوم نراقی، نائینی و شیخ فضل الله نوری، نظام و سیستم سیاسی اسلام را از متون دین استخراج میکنند و همچنین دیگر بزرگان در سایر رشتههای اسلامی، چگونه و با چه مجوزی ایشان که در یکی از رشتههای تجربی مطالعه و تخصص دارند به انکار قلمرو و دامنهای به این عظمت میپردازند؟ 9- آیا عمومیت نداشتن حکومت برای همه پیامبران، معلول تبعیدها، شکنجهها و آزارهای حاکمان جور و ستم نبوده است؟ آیا نداشتن زمینه اجتماعی و محیطی، مانع برقراری حکومت انبیا شمرده نمیشود؟ 10- آیات «و أمرهم شوری بینهم» (1) یا «و شاورهم فی الأمر» (2) به هیچ وجه نافی حکومت انبیا نیست، زیرا اولا مشورت و مشاهده از ارکان حکومت دینی است؛ ثانیا انبیا در مصادیق و مواردی که جای حکم الهی میباشد با قاطعیت آن را در سطح جامعه دینی خود به اجرا در میآوردند و با احدی به مشورت نمیپرداختند."