چکیده:
نویسنده در مقدمه مقاله به دشمنی دیرینه دشمنان اسلام اشاره میکند و میگوید: از زمانی که اسلام با
بعثت پیامبر خدا طلوع کرد و پرچم حق را برافراشت و پرچم باطل ستیزی را به دست گرفت، قابیلیان و
نمرودیان قد علم کردند و بنای خشکاندن حقیقت را پی ریزی کردند.
سپس با استفاده از قرآن و بعضی از تفاسیر به تاریخچه قوم یهود پرداخته و میگوید: بنی اسرائیل به
خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر«یعقوب»میرسد بنی اسرائیل خوانده شدند. و فراز و نشیبهایی از
زندگی این قوم و مواردی از ذلت آنها را بیان میکند. خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را توسط حضرت
موسی علیهالسلام از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونی نجات داد. اما آنها این نعمت بزرگ را شکر گذاری نکردند
بلکه راه کفر ،لجاجت و عناد را در پیش گرفتند و باز گرفتار خشم الهی شدند.
یهود قبل از ظهور پیامبر (ص) طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن
بشارت میدادند. اما با ظهور اسلام نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن
قیام کردند. البته عده کمی از آنان اسلام را پذیرفتند و گروهی دیگر برای حفظ منافع خویش دست به تحریف
کتابهای آسمانی زدند.
در عصر ما نیز همان طرحهای پیشینیان قوم یهود به اشکال دیگری اجرا میشود و کوشش میکنند
پایههای عقاید اسلامی را در افکار مسلمین، خصوصا نسل جوان ویران سازند.
خلاصه ماشینی:
"(1) برای روشن شدن موضوع شأن نزولی را که علامه طباطبایی در تفسیرشان نقل کردهاند ذکر میکنیم: دو نفر از اشراف یهود با این که دارای همسر بودند مرتکب زنا شدند و خاخامهای یهود میخواستند به خاطر دل آنان حکم خدا در تورات که در مورد زنای محصنه سنگسار بود را مبدل به شلاق کنند، کسانی (از یهودیان مدینه از قبیل کعب ابن اشرف، کعب بن اسعد، شعبة بن عمرو، مالک بن صیف، کنانة بن أبی الحقیق و جمعی دیگر) را به نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرستادند تا از آن جناب حکم زنای محصن را بپرسند، و به آنها سفارش کردند که اگر آن جناب حکم کرد به شلاق زدن (حکم تحریفی) قبول کنید و اگر حکم کرد به سنگسار (حکمی که علمای یهود از تورات دزدیدند) حکم او را رد کنید و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود پس بفرستید ابن صوریا (که به اعتقاد خودتان از هر کس دیگری نسبت به تورات داناتر است) بیاید.
(2) از این رو، یهود با این روحیه از زمانی که بوسیله منجی بنی اسرائیل حضرت موسی علیهالسلام از بردگی و ذلت رهایی یافت و توانست با امدادهای غیبی بت زمانش را بشکند همواره بنای عناد و لجاجت در پیش گرفت و لحظه به لحظه موجبات آزار و اذیت پیامبرشان را فراهم مینمود، همچنان که پیامبران بعدی نیز وقتی مبعوث میشدند یا به آنهاایمان نمیآوردند و آنها را اذیت و آزار میکردند و مورد شکنجه قرار میدادند و بعضا به قتل میرساندند و یا اگر ایمان میآوردند (که بسیار نادر است) به بهانهگیری و نافرمانی می پرداختند، در نتیجه موجبات خشم الهی را فراهم نموده و مستوجب غضب الهی شدند."