خلاصه ماشینی:
"علم یونان و شیوه تاریخ و جغرافی-نویسی(ناحیهای)آنها بدنیای عرب و اسلام منتقل شد و افتخار جغرایدانان عرب و اسلام با همهء ضعف و قوتهایشان در همین توجه شدید به جغرافیای ناحیهای و احیای آنست که گاه بصورت مونوگرافیهائی از بلاد،و گاه بصورت مسالک و ممالک و گاهی بعنوان جغرافیای تاریخی و یا تاریخی با محتویاتی نسبتا جغرافیائی بروز میکند: -مسعودی بغدادی(957)مروج الذهب را نوشت و برای نوشتههای خود بسفرهای دور و دراز(درست همانکاری که هرودوت شروع کرد)دست زد وی به فلسطین،ایران،ارمنستان،سوریه،مصر،و افریقای شمالی رفت.
در نوشتهها و آثار این مورخان جغرافیدان و این مسافران بزرگ خستگی- ناپذیر همه جا مسائل جغرافیای انسانی جای اصلی و عمدهای را اشغال کرده و این مطالب جغرافیائی همراهاند با تفصیلات تاریخی و سیاسی گوئی اعتقاد علمی راسخی در همهء آنها وجود یافته و زنجیر شده است که انسان مورد بحث در تاریخ را جدا از سرزمینشان و جدا از محیط جغرافیائیشان نمیتوان شرح کردو مطالعه نمود،و این نقطه نظری است که یکی از از ارکان مسلم علم جغرافیای انسانی امروزی است.
این فهرست میاموزد که فرهنگ جغرافیائی جهان عرب و اسلام که ما را با آن وصلتی فرهنگی و سیاسی و دینی است همه جا رنگ و بوئی ناحیهای دارد و بهمین دلیل همراهست با تاریخ اینها را بر اقدامات سیاحانی مانند شریف ادریسی و یاقوت حموی و ابن بطوطه بیفزائید آنگاه خواهید دید که مورخان چه پایه جغرافیدان،و جغرافیدانان چه پایه مورخ بودهاند هر جا سخن از جغرافیا بوده تاریخ حاضر و ناظر و هر جا سخن از تاریخ بوده جغرافیای ناحیهای لازم میآمده است."