چکیده:
یکی از عوامل مؤثر در تمدن و فرهنگ، وجود اندیشه و تفکر است. فیلسوفان در تمدن و فرهنگ سازی
نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند. از این رو اکثر فلاسفه غرب و تعدادی از متفکران شرق، تمام علم، اندیشه،
پیشرفت و تعالی آن را ارمغان دنیای غرب میدانند، و به دنبال آن برترین تمدن و فرهنگ را به آنها نسبت
میدهند، و فعالیت علمی و فلسفی دانشمندان اسلامی را نادیده میانگارند.
یکی از فیلسوفان غربی که در تدین و انصاف او شکی نیست، اتین ژیلسون فیلسوف معاصر و مشهور
فرانسوی است. ژیلسون در بعضی از کتابهایش معتقد است، فلسفه مسیحی و یهودی وجود دارد ولی در تحقق
فلسفه اسلامی تردید نموده و یا آن را انکار میکند.
ژیلسون در کتاب «تاریخ فلسفه مسیحی در قرون وسطا» فلسفه مسلمانان را با عنوان فلسفه عربی
(Arabianphilosophy) نام میبرد، لکن فلسفه یهودی را با عنوان (Jewish philosophy) و فلسفه مسیحی را
با عنوان (christian philosophy) ذکر کرده است. و همچنین پایان فلسفه اسلامی را تا «ابن رشد» میداند.
ژیلسون در کتاب یاد شده، در باره فلاسفه اسلامی به صورت خیلی مختصر مطالبی را بیان کرده است. از این
رو، در این پژوهش به بررسی و نقد سه موضوع اساسی پرداختهایم:
الف) آیا فلسفه مسیحی یا اسلامی داریم؟
ب) آیا فلسفه با عنوان عربی صحیحتر است یا با عنوان اسلامی؟
ج) چرا ژیلسون (مانند اکثر فلاسفه غرب) پایان فلسفه اسلامی را تا «ابن رشد» میداند؟
خلاصه ماشینی:
"مثلا، 1ـ قدیمیترین اشارهای که در نوشتههای اروپاییان به مکتب ملاصدرا شده است در سفرنامه «توماس هربرت» است که در سال (1627 میلادی) از شیراز دیدار کرد، 2ـ کنت دو گوبینو در سال (1920 میلادی) کتاب «ادیان و فلسفههای آسیای مرکزی» را نوشت و شرح حال ملاصدرا و تاحدودی (گر چه به صورت ناقص) افکار او را بیان کرد، 3ـ علامه محمد اقبال لاهوری در سال (1908 میلادی) کتاب ـ توسعه حکمت در ایران ـ را نوشت و در آن فلسفه شیخ اشراق، عبدالکریم جبلی، حاجی ملا هادی سبزواری و به مرحوم آخوند (ملاصدرا) هم اشاره کرده است، 4ـ یکی از مستشرقان آلمان به نام هرتن ((Horten (1913) کتب متعددی درباره فلسفه اسلامی تألیف کرد و در چند مورد از ملاصدرا سخن به میان آورد و حتی دو رساله از رسائل خود را به تجزیه و تحلیل عقاید او و ترجمه بعضی از گفتارش اختصاص داد، 5ـ هانری کربن استاد فلسفه از دانشگاه سوربن در سال 1956 دو مقاله در باره میرداماد و ملاصدرا مفصلا بحث کرد و در سال 1964 به چاپ متن عربی و فارسی کتاب مشاعر ملاصدرا باترجمه و تفسیر، اقدام کرده است.
علتش این است که فلسفه و علم کلام (الهیات) در دوران اسکولاستیک قرون وسطا از هم جدا شدند، و این تمایز و جدایی، تفکیک و جدایی فلسفه از مذهب بوده است، اما در عالم اسلام چنین و ضعی به وجود نیامد و حتی در فلسفه اسلامی با درایت و آگاهی کامل از آموزههای دینی در جهت تبیین مسائل فلسفی استفاده بردند."