چکیده:
در شماره پیشین، نویسنده بر این نکته پای فشرد که تنها جاده همواری که زن را به سر منزل مقصود میرساند،
اسلام است. اما از آنجا که عدهای این دین جهان شمول را به هتک حریم زن و تباهسازی حقوق او، منتسب
میسازند، نویسنده در این قسمت قصد دارد با دلایلی متقن که مشعشع به انوار قدسیه قرآن و سنت است به
اثبات عدم تبعیض و نابرابری بین زن و مرد بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"ثالثا: تفاوتهایی که در شهادت زنان و مردان وجود دارد، در مجموع یا به نفع زنان شاهد است و یا منافع مدعیان در نظر گرفته شده است؛ به عنوان نمونه چند مورد را بررسی میکنیم: الف) حق الناس غیر مالی مانند نسب، اسلام، بلوغ و ارتداد که شهادت زنان در این موارد مسموع نیست و شاید برخی از اسرارش چنین باشد که این امور خارج از حیطه اطلاعات زنان است و شهادت آنان نوعا کامل و جامع نیست با توجه به این که در شهادت شهود، تنها علم و اطلاع داشتن کافی نیست و باید حسی، عینی و مستقیم باشد؛ یعنی باید خود شاهد بلاواسطه، دیده و یا شنیده باشد و چنین حالتی (در موارد فوق) معمولا برای زنان، کم اتفاق میافتد و بر فرض دیدن و شنیدن مستقیم، پی بردن به علل و عوامل، کم و کیف کارهای اتفاق افتاده برای زنان تا اندازهای دشوار و سنگین است.
اشکال به این صورت مطرح میشود که چرا سهم مرد، دو برابر سهم زن است با این که هر دو در انسانیت مساوی و برابرند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت اولا: با توجه به یک نکته ظریف و دقیق، کاملا مشخص میشود که با نهایت دقت و عدالت، حقوق و احترام زنان، رعایت شده و مد نظر قرار گرفته است؛ زیرا با نگاهی به مقررات و آداب و رسوم در طوایف و ملل مختلف پیشینیان دایر بر محرومیت کامل زنان از حق ارث، تصدیق میکنیم که تعیین ارث برای آنان ـ هر چند در برخی موارد، کمتر از مردان است ـ خود نشانه برداشتن گامی مهم در راه حقشناسی و قدردانی از مقام زن است."