خلاصه ماشینی:
"تلاش نظری اصلاحجویان اندیشهورز بیشتر معطوف به کار پردازش تفسیری نوین و مدرن از اسلام بود؛از این رو کتابها و مقالههای بسیاری درباره چندوچون حکومت دینی دموکراتیک،سازگاری اسلام با دموکراسی،دفاع از مفهوم روشنفکری دینی و سازوکار فقه شیعه پدید آوردند؛ اما بحثهای اجتماعی و جامعهشناختیای همچون توسعه سیاسی،گسترش جامعه مدنی و پشتیبانی از نهادهای جمهوریت،به آهستگی به حاشیه رانده شدند، همچنانکه نکتههایی نظیر اجتماعی کردن و فراگیر ساختن جنبش اصلاحات دموکراتیک نیز هیچگاه از سوی رهبری اصلاحطلبان و اندیشهورزان آن به جد گرفته نشدند.
روشنفکران و جوانان گروه رهبری این جنبش بیشتر و پیشتر در مقامهای متوسط و گاه بالای دولتی در جمهوری اسلامی جنبش اصلاحات و یکی دو نهادی (همچون حزب مشارکت)که در سالهای نخستین آن پا گرفتند،به جای بهرهوری از قدرتگیریسیاسی اصلاحطلبان و درآمدن به قد و قامت نهادهای فراگیر اجتماعی،در عمل به قالب محدود سازمانی خویش بسنده کردند و جنبشدموکراتیک اصلاحطلب را،که مانند دیگر روندهای اجتماعی پیشروی و آینده خویش را در گرو توسعه اجتماعی نهادینه میدانست،در میان گردوغبار کشاکشهای نظری و مفهومی رها کردند.
گسترش جنبش اصلاحات:اینجانب پیش از این و در پایان دوره نخست ریاست جمهوری خاتمی نقد خویش بر دولت اصلاحات را در کتاب دموکراسی یا حقیقت آوردم و کاستی کار اصلاحپیشگان را در دو علت جستوجو کردم:یکی ناتوانی ایشان از برقراری پیوند و دادوستد اجتماعی با قشرهای بزرگ مردم(این ناتوانی خود برخاسته از تنگی دایره رهبری این جنبش است)و دیگری نادیده گرفتن نقش نهادهای دموکراتیک در پیشبرد جنبش اصلاحات."