خلاصه ماشینی:
"او در غربزدگی روحانیت را ملامت میکند که چرا به عنوان"آخرین برج و باروی مقاومت در قبال فرنگی"در برابر"هجوم مقدمات ماشین"ایستادگی نکرد5و نتیجه میگیرد:"اینکه پیشوای روحانی طرفدار"مشروعه"در نهضت مشروطیت بالای دار رفت،خود نشانهای از این عقبنشینی بوده و من با دکتر تندرکیا موافقم که نوشت شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف "مشروطه"که خود در اوایل امر مدافعش بود،بلکه به عنوان مدافع"مشروعه"باید بالای دار برود و من میافزایم و به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامی".
آیا آل احمد از هدفهای انقلاب مشروطه و از کوششها و جانفشانیهای مردم ایران در راه تحقق مشروطیت و از اصالت این جنبش و دستاوردهای آن بیخبر بوده است؟آل احمد با مطلق کردن نقش شیخ فضل الله نوری و"مشروعه"او،وانمود میکند که گویا در دوران مشروطیت فقط دو دسته در برابر یکدیگر صفآرایی کرده بودند:یکی مشروعهخواهان(یعنی دینداران)و دیگر یمشروطهطلبان(یعنی بیدینان).
"11 به این ترتیب قانون اساسی مشروطه که حکومت را از آن نمایندگان برگزیده ملت میدانست و نه پادشاه و طرح اجرایی"دموکراسی نمایندگی"را در براب رحکومت خودکامه فردی قرار میداد و دارای سازوکار تفکیک قوا بود،از دیدگاه آل احمد یک متن کهنه ترجمهشده بیش نبوده است.
"04 از آنجا که آل احمد در پدیده مذهب و به تبع آن در صنف روحانیت،نیرویی متراکم و برانگیزنده برای جنبش و"مبارزه اجتماعی"میبیند،به نظر او،همگامی و همبستگی روشنفکر و روحانی- به شهادت تاریخ معاصر ایران-سببساز برد و پیشرفت در مبارزه بوده است و جدایی و معارضه این دو،موجب پسرفت و ناکامی."