چکیده:
این نوشته که با طرح پرسشی بنیادین درباره امکان سنجش درجه سختگی و معیاری زبان و نیز مقایسه زبانها از حیث درجه معیاری آغاز میشود،در پی روشن ساختن مفهوم درجه معیاری و نیز به دست آوردن ملاکها و ضوابطی معتبر و عینی برای این امر است.این ملاکها با در نظر داشتن چارچوب نظری پیشنهادی فرگوسن و نیز ویژگیهای آرمانی زبان معیار تعیین شده،و با توجه به آن،چارچوبی نظری به دست داده شده و گونه معیار فارسی در این چارچوب از دید کلان بررسی گردیده است.ملاکهای پیشنهادی در این چارچوب نظری چهار دسته است:الف)ملاکهای مربوط به نحوه کاربرد زبان و گستره آن ب)ملاکهای مربوط به میزان انعطاف و سختگیری در تدوین و تثبیت زبان ج)ملاکهای مربوط به موقعیت زبان معیار در جامعه زبانی د)ملاکهای مرتبط با پذیرش زبان معیار از سوی مردم.نتیجه پذیرش این است که زبان فارسی از حیث درجه معیاری با توجه به دسته الف و ب وضعیتی نه چندان مطلوب اما رو به رشد و با توجه به دسته ج و د وضعیتی مطلوب دارد.
خلاصه ماشینی:
"کلیدواژه: زبان فارسی،زبان معیار،درجه معیاری زبان،گونهء معیار فارسی دریافت مقاله:8/9/1383 پذیرش مقاله:8/3/1384 مقدمه زبان معیار یکی از گونههای زبانی رایج در جامعه زبانی است که با تغییراتی که در صورت و ساخت و نیز نقش و کارکرد آن ایجاد میگردد از سوی بیشتر افراد جامعه زبانی به عنوان الگوی زبانی معتبر پذیرفته میشود و در نوشتارهای رسمی و گفتارهای برنامهریزی شده به کار میرود(سارلی،1382:39).
اما به سبب تفاوتهایی که در مصادیق زبان معیار در زبانهای مختلف و تفاوتهای اجتماعی و سیاسی جوامع زبانی وجود داشته و دارد در کاربست این ملاکها در مورد هر زبان چارچوب نظری یاد شده را باید بومی ساخت؛به طور مثال ملاک موقعیت زبان معیار در جامعه و نسبت آن با سایر گونههای زبانی نباید در تعیین درجه معیاری زبانها و بویژه در مقایسه دو زبان معیار از این حیث،ارزش یکسانی داشته باشد.
اما آیا گونه معیار فارسی بدان مایه از پختگی رسیده است که به عنوان زبان علم،توانا ایفای نقش کند و برای ایفای چنین نقشی،امکانات و قابلیتهای لازم را دارا است،نیز آیا دانشوران ایرانی نوشتههای دست اول علمی خود را به فارسی مینویسند؟ در رشتهها و علومی که منشأ غربی دارد،زبان فارسی با اینکه کمابیش در سطوح تخصصی به کار میرود،هنوز به اندازه کافی ساختار و واژگان در اختیار ندارد اما بتدریج در حال به دست آوردن این توانایی است."