چکیده:
این مقاله به بررسی ساختار داستانی«زال و رودابه»(جلد 1شاهنامه فردوسی)میپردازد. به این منظور،ابتدا تعریفی از داستان و ساختار داستان ارائه میکند و سپس،ضمن بررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عناصر به جستجوی این ویژگیها در متن«زال و رودابه»میپردازد و با ارائه شواهدی به این نتیجه دست مییابد که متن مورد نظر،روایی-نمایشی است و در آن،عناصر داستانی بخوبی در خدمت پیشبرد داستان به کار گرفته شده است و طرحیمبتنی بر روابط علی،آن را از آغاز تا پایان،استحکام و انسجام میبخشد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به موارد فوق،اینک میتوان تعریفی دقیقتر از داستان مورد نظر خود ارائه کرد.
عناصر ساختار را در کل آن تعیین میکند؛بنابراین شناخت هر داستان منوط به آن است که به طور همزمان از عناصر،قوانین و مناسبات ساختار آن گاهی کافی داشته باشیم(محمدی،8731،
کلی به نمودار(3)نشان میدهد که حجم داستان به شکلی مناسب میان این سه بخش تقسیم
مقدمه داستان را میتوان چنین خلاصه کرد:پهلوانی به نام زال برای شکار با
مقدمه داستان نقلی است که با اولین حادثه محرک(آنجا که رودابه با شنیدن
پرداز زیر دست توس در همان ده بیت اول،محیط و لحن کلی داستان را پیش چشم خواننده به
و کنشهای اصلی در پیشبرد داستان نقشی اساسی ایفا میکند و حوادث فرعی نیز به نوبه خود،
1-1:کنش :رودابه با پرستندگان خود گفتگو میکند و آنها را نزد زال میفرستد.
4-4:کنش:زال پیکی نزد رودابه میفرستد و سام به سوی شاه حرکت میکند.
الف:تضاد زال و سام:کشمکش میان این دو را باعث میشود(بیتهای 596-076
نمودار زیر بیانگر ساختار داستان است: (به تصویر صفحه مراجعه شود)
(تعلیق)در خواننده است و تعدد حوادث و کنشها این امر را ممکن میکند.
نشانهها نیز مانند کنشها،عنصری بنیادی در ساختار داستان است که با عنصر کنش متفاوت
1-از طریق کنش:این شیوه مهمترین شیوه معرفی شخصیت است که فردوسی نیز بیشتر
اما آنچه در این داستان شخصیت سام را از کلیشه رایج پهلوانان فراتر میبرد،تضاد بین
(کنش،جابهجایی در مکان)به سوی شهنشاه بنهاد روی ابا نامه سام آزاده خوی (انتقال مکان)چو در کابل این داستان فاش گشت سر مرزیان پر ز پرخاش گشت...
فردوسی در این داستان از دیگر شگردهای انتقال استفاده نکرده است."