چکیده:
نتایج نوشتار نشان میدهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفتانگیز در شعر سپهری حضور دارد.آنیما بسیار چهره است،گاه به صراحت باد و آب نامیده میشود و گاه از تأثیراتی که بر محیط بر جای میگذارد،میتوان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است.اغلب در شب یا در رؤیا یکباره پدیدار و ناپدید میشود.دیالوگ راوی با او از مبهمترین و مخیلترین مضمونهای شعر سهپری است.دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با آنیما در مجموعههای اول در مقایسه با مجموعههای آخر،بهگونهء معنیداری متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
"نسلی به نسل دیگر در روان مرد جایگیر شده است و یا اینکه آنیما بخشی از احساساتی است
ناخودآگاه او جای گرفته است از آنجا که آنیما یکی از جنبههای روح مرد است،نمود عینی
تمایل به رسیدن به صورت انسان نخستین است و نیز اینکه مرد شیفته زنی میشود که چهره
باد یکی از نمودهای آنیما در شعر سپهری است.
«ساقه نمیلرزد/آب از رفتن خسته است/تو نیستی نوسان نیست»(ص 581) فضاسازی در این شعر با دو نوع گذشته تفاوت دارد،در آنجا همهچیز در حرکت بود و سپس
تصویری از آنیما ارائه میشد،در این شعر برعکس،همهچیز در رکود و خمودی است.
در این شعر آبگونگی آنیما آشکارتر تصویر شده است.
»(یونگ،7731،ص 382)در کتاب رمزهای زنده جان نیز به این روی آنیما اشاره شده
سپهری به تیرگی آنیما به شیوههای گوناگون اشاره شده است؛یا تمامی پیکر او تیره است یا
نقش حیاتیتر عنصر مادینه(آنیما)این است که به ذهن امکان میدهد تا خود را با ارزشهای واقعی درون همساز کند و به ژرفترین بخشهای وجود خود راه ببرد.
شاهزاده خانم است که پیروز میشود یا در داستانی دیگر آنیما شکارچیان را به سوی خود
در شعر سپهری این دو روی آنیما به وضوح دیده میشود و از هم متمایز است.
در شعر لحظه گمشده نیز وصال میسر نیست؛گرچه در اینجا آنیما راوی را نمیآزارد،
یونگ نیز این ویژگی آنیما را در افسانههای پریان مشاهده کرده است:«گاهی اوقات عنصر
راوی در شعر لحظه گمشده خود را چشم به راه آنیما میداند و او را رؤیای بیشکل زندگیش
سپهری کسی جز آنیما یا بانوی ناخودآگاه نیست و راوی در اشعار خود پس از وصف او سیر"