چکیده:
شیرازی استخراج و بهطور منظم،تدوین و معرفی گردد.بداهت مفهومی یا تصوری شناخت،بداهت مصداقی یا تصدیقی شناخت(امکان وقوعی شناخت)،قوا یا ابزارهای شناخت،اقسام شناخت،تجرد شناخت،و سرانجام ابداعی بودن شناخت،از مهمترین مبانی معرفتشناختی تعلیم و تربیت اسلامی است که در این مقاله،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند.فلسفهء تعلیم و تربیت اسلامی،یکی از علوم فلسفی یا فلسفههای مضاف است که با روش تعقلی و استدلالی،به تحلیل و تبیین گزارههای تعلیم و تربیت اسلامی میپردازد.این حوزه معرفتی از هفت بخش تشکیل میشود:معرفتشناسی،وجودشناسی،خداشناسی،جهانشناسی،انسانشناسی، معادشناسی،و ارزششناسی. در مقاله حاضر،کوشش به عمل آمده تا شماری از مهمترین مبانی معرفتشناختی تعلیم و تربیت اسلامی،از منابع و متون عمدتا دست اول فلسفه اسلامی و به ویژه حکمت متعالیهء صدر المتالهین
خلاصه ماشینی:
"بداهت مفهومی یا تصوری شناخت،بداهت مصداقی یا تصدیقی شناخت(امکان وقوعی شناخت)،قوا یا ابزارهای شناخت،اقسام شناخت،تجرد شناخت،و سرانجام ابداعی بودن شناخت،از مهمترین مبانی معرفتشناختی تعلیم و تربیت اسلامی است که در این مقاله،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند.
در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در کشور ما کارهایی انجام شده و تلاشهایی صورت گرفته،اما به دلیل عدم آشنایی عمیق و فنی صاحبان آنها با مبانی تخصصی فلسفهء اسلامی، نتایج این کارها و تلاشها چندان خرسندکننده نیست.
اما صدر المتالهین«معتقد شد که قوه خیال،بلکه همه قوای باطنه[و از جمله،حس مشترک که درککننده صور پنجگانه حسی است]،از ماده مجرد هستند»(مطهری،ج 6،پیشین،ص 311)حکیم صدرا،براهینی هم بر تجرد قوه خیال اقامه کرده است،مانند«امکان بازگردانی و احضار صور محسوس،پس از مرحله غفلت و بیتوجهی نسبت به آنها»(الشیرازی، 0141،ج 8،ص 312)«وضع نداشتن صور خیالی و در نتیجه،مجرد بودن آنها در اشخاصی که خواب یا مبتلا به صفرا هستند،و انطباع صور چیزهای بسیار بزرگ و عظیم در قوه متخیله»(ص 622)از جمله این براهین است.
اما-چنانکه پیش از این نیز گفته شد- شناخت دیگری نیز وجود دارد که بدون وساطت صور و مفاهیم ذهنی حاصل میشود و آن،شناخت حضوری است.
»(ص 263) (4)-صدر المتالهین در این زمینه،بیاناتی دارد که آنها را در اینجا ترجمه میکنیم:«علم-نزد ما،و چنان که بارها گذشت-خود،وجود غیر مادی است؛وجود در نفس خودش،طبیعت کلی جنسی یا نوعی نیست که به واسطه فصول به انواع،یا به واسطه مشخصات به اشخاص،و یا به واسطه قیود به اصناف تقسیم شود،بلکه علم،هویت شخصی بسیط غیر مندرج در تحت معنای کلی ذاتی است."