خلاصه ماشینی:
"» و نیز ملا محمد امین استرآبادی،چون شیخ مفید را عامل مهمی در نشر افکار و اندیشههای اصولی میشناسد،در مقام انکار شیوهء او میگوید:«از آنجا که شیخ مفید در حضور شاگردانش،نسبت به تصانیف آن دو اظهار خوشبینی میکرد،شیوهء آن دو در بین *گویا برهان برای خود محدث جزایری تبیین نشده است و گمان میکنند که هر برهانی که برای ایشان تمام نشده برای هیچکس دیگر هم تمام نیست!و براستی اگر این کلام محدث جزایری پذیرفته شود و همهء ادلهء عقلی در زمینه اثبات واجب از اعتبار ساقط شود پس به چه دلیل میتوان صانع و خالق را ثابت کرد و یا شناخت؟!
و میتوان یقین حاصل کرد که قدمای اصحاب امامیه و اهل روایت و کسانی که بعد از آنها آمدهاند از مسائل اصولی و اجتهادی اطلاعی نداشتهاند،تنها چیزی که در دست آنها بود،روایاتی بوده است که بر طبق آن عمل میکردهاند،و هرگز روایتی نقل نشده است که امامان(ع)آنان را از عمل بر طبق روایات منع کرده باشند و یا آنان را به اجتهاد فرا خوانده باشند.
او معتقد است کسانی که در این انحراف تاریخی شرکت داشتهاند عبارتند از: *مجتهد و اندیشمند فرزانه ابو علی ابن جنید(م 381) *دانشمند یگانه ابو عبد الله محمد بن محمد(بن نعمان)معروف به شیخ مفید(م 413) *فقیه ژرفنگر،مرجع بزرگ شیعه،علم الهدی سید مرتضی(م 436) *شیخ الطائفه،مجتهد فرزانه،شیخ طوسی(م 460) به نظر اخباریان این بزرگان کسانیند که شیوهء اجتهاد را ابداع کردند و روش اهل سنت را در مذهب شیعه رواج و مباحث فقهی را به علم اصول و قواعد اجتهادی پیوند دادند!!"