خلاصه ماشینی:
خواننده با مقایسهء نظریهء روسو و نظریهء «برنار»میتواند در یابد که روسو به خوبی به اهمیت تفکر خلاق،که امروزه در تعلیم و تربیت بسیار مورد توجه است،پیبرده بوده است او میخواهد تفکر،ابداع و ابتکار،استقلال فکری،به کار بردن اطلاعات و مطالب یادگرفته شده،و اتکا به نفس را،از طریق پرورش خلاقیت فکر،در شاگرد خویش به وجود آورد، و این درست همان چیری است که روانشناسی تربیتی امروز میخواهد.
ملاحظه میفرمایید که نظریهء استقرایی روسو در کشف قوانین کلی کاملا مورد تأییاد فلیسینشاله است،زیرا او هم معتقد است که به وسیلهء آزمایشهایی در جزئیات و ارتباط نتایج آنها به یکدیگر به یک قانون کلی توانیم رسید،بدین معنی که ابتدا باید شاگرد پدیدهها و اعمال را کشاهده کند و آرمایش- های لازم را خودش انجام دهد،تا بهد بتواند قواعدی را که بر این اعمال و پدیدهها حکفرماست شخصا کشف کند،و خلاصه از جزئی پی به کلی ببرد.
در مورد یاده کردن و یادگیری،روسو میگوید که:بهترین طریق برای اینکه یاد بگیریم و خوب قضاوت کنیم،این است که حتی المقدور آزمایشهای خود را ساده کنیم.
ج-از طریق عبارات منطقی و علامتی که از یک نظام علامتی اخذ شده و تابع قوانین آن نظام برای تشکیل و تغییر شکل روابط و عباراتند(عرضه علامتی)تفاوت این سه نوع عرضه را میتوان به آسانی از طریق ترازو نشان داد:یک کودک وقتی که با الاکلنگ بازی میکند در واقع براساس ترازو عمل کرده است.
میبینیم که بوگلسکی نیز اولین دانستنیهای کودک را از مشاهدهء مستقیم اشیاء میداند و تأثیر مهم آن را بر عقل(تشکیل جریانهای فکری)تأیید میکند،و بر نشان دادن روابط اشیاء با خصیصهء آنها برای دریافت دائم و تعمیمیافتهء آن اشیاء تأکید دارد و این همان است که روسو اجمالا در نظریهء خود بیان می- کند.