خلاصه ماشینی:
این کلمات در اصل صفتند اما بیشتر بصورت صفت بجایموصوف بکار میروند و جنبۀ ضمیری و اسمی پیدا میکنند مثال:برای وقتی که صفتند:نفر دومی،نفر اولی در این صورت«ی»معادل«ین»است در زبان رسمی یعنی سومی-سومین،اولی-نخستین.
دلیلشبه پاره واژه بودن این کلمات اینست که هرکدام معادل یا قرینهای در بین عناصری دارندکه خود بطور مسلم پاره واژهاند مثلا خانه و سرا قریۀ گاه است و کردار و مثال و مانند رابه قرینۀ«آسا»و«سان»و«وار»میتوان شبه پسوند شمرده و پائین و بالا و پیش و پس را بهقرینه بر و فراز و فرو چنین میتوان دانست.
7-حروف اضافهای که با اسمها یا صفات و قیود بعد از خود ترکیب میشوند و صفت وقید مرکب میسازند جنبۀ شبه پیشوندی به خود میگیرند بطوری که بسیاری از دستورنویسان آنها را پیشوند نامیدهاند این حروف اضافه امروز عبارتند از:یا بیو تا حدیبه(بجا،بموقع،بوقت،بتعجیل،بناچار،بناگاه)به امروز برای ساختن کلمۀ مرکبفعال نیست.
تعریف دیگر نیمه واژه چنین است:«سازهایست نامستقل و مقید که پاره واژه نیستو در عین حال استقلال هم ندارد:مثال برای نیمه واژه عبارتست از:باور،بازگو،متاب،گیر،جو،شو،خند که فقط در کلمات مرکب و مشتق و شبه مشتقی از قبیل بازگو کردن،باور داشتن،کتابمتاب،شستوشو،خنده،میجویم به کار میرود.
یادآوری-اسم مفعول کوتاه خود نیمه واژه است و امروز فقط با کلمات مرکبو مشتق به کار میرود.
ولی بعضی دیگر امروز به معنایی که در فعلهای مرکب یاد شده آمدهاند به کارنمیروند مانند:گرو،نگاه،جمع،قرار،رخ،روی و غیره که در فعلهای مرکب به معنیاصلی خود استعمال نمیشوند بنابراین نیمه واژهاند نه واژه مگر اینکه آنها را واژههائیبگیریم با معنای مجازی که با آن معنا به تنهایی به کار نمیروند.
د-به صورت صفت مرکب غیرمأخوذ از فعل به کار میروند و این در صورتیست کهبا کلمۀ دیگر ترکیب شوند مانند:زودباور،دیرباور.