خلاصه ماشینی:
ولی امروز استعمال این نوع اسم مفعول بهطور مستقل به کلی منسوخ شده است وتنها در ترکیبات دیده میشود از این قرار:در کلمات مرکب که خو بر چند قسمند: الف-در صفات مرکب در این صورت اسم مفعول کوتاه بعد از اسم میآید و صفتمرکب میسازد مانند:خوابآلود،دستپرورد.
بنابراین یکی از اقسام مهم فعلهای مرکب آنهائیست که با نیمهواژهها(چه بسیطچه مشتق چه مرکب)به وجود میآیند(مانند گول خوردن،باور کردن)و اصولا این نیمه-واژهها نشانۀ فعل مرکبند و اینگونه فعلها در زبان عامیانه بسیار است و بسیاری از نیمهواژههایی که نوشتیم نیز متعلق به زبان عامیانهاند.
دوم-کلمات مشتق یا مرکب غیر عطفی به وجود میآورند مثلا با فعلیار میآیند واسم مصدر مرکب میسازند مانند:بازگشت،سرنوشت،بازدید،دستبرد.
یادآوری-اگر قیدهایی که اینگونه نیمه واژهها را میسازند به صورت پیشوند درآمدهباشند(مانند،بر،در،ور،وا)کلمه نیمهواژه تازهساز مشتق است نه مرکب مانند:واگو،وردار،ورمال و چون تشخیص قید از پیشوند در این موارد مشکلست بنابراین تمیز نیمهواژۀمرکب از نیمهواژۀ مشتق نیز در این موردها مشکل است.
2-آنهایی که از حرف اضافه و اسم به وجود میآیند-این نیمهواژهها عبارتند از:بازپس،واپس،فراهم،درهم،برهم که بر چند صورت به کار میروند: الف-به صورت جزیی از کلمۀ مرکب که خود اقسامی دارد: اول-به صورت جزیی از فعل مرکب مانند:واپس رفتن،فراهم شدن،فراهم کردن،برهم زدن،درهم ریختن،درهم کشیدن.
اهمیت دو نوع اول دراینست که از آن اقسام فعل و اسم و صفت و کلمۀ مرکب و مشتق به وجود میآید ازاینروآنها را میتوان نیمهواژههای زاینده نامید مانند:آفرید در آفریدم که«آفری»ریشه و«د»سازه مادهساز است.
یادآوری 1-بعضی از نیمهواژهها فعلیار یا پیشفعلند یعنی پیش از فعل میآیند یا با پارهواژهها و کلمات دیگر درمیآمیزند و واژههای مرکب و مشتق میسازند مانند:باور،درخور،ازدر،دستپاچه،گول،سرشاخ،وادار،واگو،بازگو،گیر،سپری،پدید،درگیر،پدیدار،اعلام،دستخوش،وانمود،ورانداز،نگاه،رخ.