خلاصه ماشینی:
"ثالثا:باید توجه داشت که تنوع و تحولی که از آن سخن رفت لزوما در جهان واحدی رخ نخواهد داد،بلکه این تحولات و تنوعات با عملکردها و آثارشان،دنیاهای متعددی به وجود آوردهاند:«انسان معاصر در دنیاهای متعدد زندگی میکند و دائما میان قالبهای ظاهرا معقول و سازگار،اما در واقع رقیب و غالبا متناقض در نوسان است و هریک از این قالبها به دلیل همزیستی غیر ارادی با سایر قالبهای ظاهر معقول تضعیف میشوند»(برگر،1971،ص 61) دنیاهای متعدد تخصص به همراه تنوع و گسترش خیرهکننده اطلاعات(چنانچه پیش از این آمد در ارتباطی متقابل)همچون دو شهپر،همای علم را اوجی بر دامنه بخشیدند و ماحصل این اوجگیری تخصص بیشتر و بیشتر بود که منجر به ایجاد دنیاهای متعدد شد:دنیای علم،دنیای ورزش، دنیای هنر و...
(پیشین،ص 181) وی بهدلیل همین سرگرمکنندگی تلویزیون است که آمریکاییان را کماطلاعترین و بیخبرترین مردم میداند که از حداقل اطلاعات عمومی هم بهرهمندند چرا که ایشان سرگرمترین ملت جهان غرب هستند علاوهبر این در زمینه مسایل مذهبی نیز او عقیده دارد که به دلیل ماهیت تلویزیون، این رسانه وسیلهای مناسب برای این زمینه نیست و از سوی دیگر چون سایر شرایط لازم که در یک محیط روحانی و مقدس(نظیر کلیسا و غیره)به وجود میآید تا پیام مذهبی تأثیر گذارد در تلویزیون پدید نمیآید، لذا آثار مطلوبی بر جای نمیگذارد و نمیتواند بینندگان خود را به حال و هوایی بکشاند و به دنیایی از قداست و معنویت سوق دهد و احساس«آن جهانی»به آنها القا کند."