خلاصه ماشینی:
"در کانون آن،پرسشهای اساسی راهبردی برایتحقیقات مدیریت منابع انسانی و فعالیت منابعانسانی پرسشهایی مربوط به فرایند هستند کهفعالیتها و اقدامات را به ویژگیهای منابع و به نتایجسازمانی گره میزنند: *چگونه هر سازمانی اطمینان مییابد منابعیکه برای حمایت از راهبردهای کنونی تنظیم و مرتبشدهاند،قابل تطبیق با راهبردهای جدید بوده و قادربه تأثیرگذاری و نفوذ در سمتگیریهای راهبردیجدید هستند؟ *چگونه یک سازمان به صورت فعال منابعراهبردی سازمانی و انسانی را برای تغذیه و تقویتمزیت رقابتی ساخته و مستمرا جدید و روزامدمیکند؟ گرشی مبتنی بر منابع:یک زمینه تلفیقیبرای MRHS این پرسشهای اساسی با استفاده از مجموعۀ متنوعیاز دیدگاههای مربوط به نظریۀ سازمان شامل نظریۀنهادینگی (2991,nahaMcM & thgirW) نظریۀاقتضایی llaH-kcingneL & llaH-kcingneL) (8891 رویکردهای شکلی (3991 la.
تحقیق تحت این دیدگاه در تشخیص دادنجداگانه و مجزای فعالیتهای منابع انسانی سودمندبوده است که به صورت جهانی قابل درک هستند امادر اکثر موارد مربوط به مدیریت منابع انسانی درمفهوم راهبردی سهمی نداشته است،اگر راهبرد را بهمعنی اقداماتی در نظر بگیریم که شرکت را در صنعتخود متمایز میسازد و آن را به سمت مزیت رقابتیماندگار هدایت میکند.
آیا سبکهای نظریهپردازی سازگار و قابلتطبیقاند؟یعنی میتوانیم دیدگاههایی از یکرویکرد جهانی و جامعگرایانه را به کار بندیم درجالی که در همان زمان اصول پیچیدگی جهت رفتارآشکار قابل تطبیق به کل سیستم تزریق می شو؟چهمنابع خاصی از مزیت،به اعضای سازمان تعاملاتپیچیده تشویق شده توسط اصول منابع انسانی رااسناد میدهد؟آیا رویکرد پیچیدگی برای راهبردهایمعینی در صنایع بهخصوصی بیشتر مناسب است؟چگونه یک رویکرد پیچیدگی،راهی را که فکرمیکنیم شامل مفاهیم تناسب و انعطافپذیری درتحقیق MRHS هست مجددا شکل میبخشد؟شاید از ما خواسته شود بپذیریم که هماهنگی وتناسب از فرایندهای گفتگوی غیرمتمرکز آیندهپدیدار میشوند و انعطافپذیری به معنایجزء لا ینفک اصول نشأت گرفته از دیدگاه سیستممنابع انسانی پدیدار میشود."