خلاصه ماشینی:
"(19)تأثیرگذاری فلسفه در کلام، به ویژه از عصر خواجه نصیر الدین به بعد، در زمینههای مختلف میباشد، اولا: مباحث مربوط به امور عامه فلسفه در متون کلامی راه یافت، و متکلمان نیز بسان فلاسفه قبل از ورود در مباحث الهیات، به بررسی مباحث کلی فلسفی پرداختند، برخی این عمل را نوعی رقابت با فلاسفه دانستهاند که متکلمان میخواستند با این کار بینیازی خود را از فلسفه اعلان نمایند، ولی ممکن است انگیزه آنان در رابطه با بخشی از آن مباحث احساس نیازمندی علم کلام به بحثهای مزبور بوده است.
سخنی از ولفسنولفسن)WOLFSON(در کتاب«فلسفه علم کلام» درباره تأثیر فلسفه در علم کلام اسلامی گفته است: «دوره سوم از ادوار تاریخ کلام اسلامی دوره کلام معتزلی فلسفی است که با ترجمه شدن آثار فلسفی یونانی به زبان عربی آغاز شد، معتزله از این آثار نه تنها بعضی از نگرشهای فلسفی را آموختند، بلکه از دو روش استدلال جدید نیز آگاه شدند:یکی روش قیاس منطقی، و دیگری کاربرد تازهای از روش قیاس قدیم(تمثیل)، زیرا استعمال کلامی تمثیل تنها بر پایه شباهت میان چیزها قرار میگرفت، ولی روش جدید تمثیل مبتنی بر تساوی نسبتها بود.
نمونههایی از مسائل جدید کلامیتا اینجا با تطورات کلامی قبل از ترجمه آثار فلسفی عربی و نیز تأثیرگذاری فلسفه در علم کلام اسلامی به طور اجمال آشنا شدیم:اکنون چند نمونه از مسائل جدید کلامی که تحت تأثیر آراء علمی و فلسفی جدید پدید آمدهاند ذکر میشود:1-معرفتشناسی و مسائل جدید کلامی: میدانیم که در دو سه قرن اخیر معرفتشناسی مورد بحث جدی فیلسوفان غربی قرار گرفته و مکاتب مختلفی نیز در این باره ظهور نموده است."