خلاصه ماشینی:
"مشکل دیگر در امر تدریس،عدم امکانات است؛مثلا ما در مراکز تربیت معلم،براساس کتاب مدون وزارتخانه،ادبیات کودکان تدریس میکنیم و میدانید که حجم کتاب مورد نظر بسیار کم است و کارهای جانبی زیادی میطلبد؛از جمله کتابهای خاص کودکان که در این زمینه نوشته شده،باید در کلاسها عملا برای کارآموزان و دانشآموزان بررسی و نقد و تحلیل شود اما دستکم در مناطقی که خود من با آنها سروکار دارم،امکان چنین کاری وجود ندارد و همین نبود امکانات سبب میشود که دانشآموز و معلم از التذاد و شوق به کار محروم شوند.
اهمیت میدهد برای آن است که فکر میکند مشکل است و در صورت پراکندگی حواس،چیزی از آن درک نمیکند و ناگزیر باید در کلاس با تمام هوش و حواس به آن بپرداد اما به زعم او درس فارسی چنین نیست و با این طرز تلقی کوشش خواهد کرد کلاس را بدون اهمیت دادن به درس به پایان ببرد اما اگر معلم همین مادهی درسی اجازه داشته باشد در عین پایبندی به هدف و برنامه و کلاس،ابتکارهایی هم به خرج دهد،کلاسش جاذبه پیدا میکند.
آقای عمرانی هم پلی زدند به سمت خاطرهها و تجربههایشان و در این میان مشکل بیانگیزگی معلم و شاگرد،عدم استقبال از روشهای نو، ایستایی مدارس در محدودهی گذشته و سنت، ناهمسانی و تفاوت دانشآموزان باهم،آموزش صرفا شفاهی،پاسخهای یکطرفه،نگرشهای یکسویه و کمبود امکانات مدرسه و محاز نبودن دانشآموز به تفکر خلاق را مانع آموزش ادبیات و زبان فارسی دانستند و سرانجام آقای میرجعفری تدریس کتابهای هدفدار جدید را به شیوهی کتابهای سابق مورد نقد قرار دادند و معتقد بودند که بازپرداختهای ریز و جزئی مجال طرح کلی را از معلم و دانشآموز میگیرد من از همهی استادان و دوستان سپاسگزارم و با« خدانگهدار»به همهی آنان اعلام میکنم که آن شاء الله در فرصت آتیه برای طرح پرسشهای دیگر در خدمتشان خواهیم بود."