چکیده:
بررسی مبانی حقوق به عنوان سنگبنای مشروعیت و توجیه عقلانی حقوق اعتبار شده برای
بشر، به یکی از چالشهای فراروی مکاتب فلسفی اثباتگرا و حقوق طبیعی در حوزههای
اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و حقوقی تبدیل شده است.
در مقاله حاضر، به بررسی مبناهایی پرداخته شده است که رویکردهای متفاوتی را درباره
کیفر [دادن] به عنوان یکی از مصادیق اجتنابناپذیر حقوق مورد اشاره قرار دادهاند و
ضمن بیان اشکالات و نقد اجمالی آنها، به تبیین مبنای حق کیفر از منظر مکتب الهی
اسلام میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"اغراض و معیار مجازات چیست؟ چه کسی یا کسانی حق مجازات دارند؟ آیا اصولا جرم و مجازات پدیدهای خصوصی است یا عمومی؟ چه اعمال و رفتارهایی جرم شناخته میشوند و معیار مجازات چیست؟ آیا مجازات مجرم امری ضروری و بایسته است یا قابل اغماض و چشمپوشی؟ اصولا کیفر باید چه خصوصیاتی داشته باشد و دامنه شدت و حدت آن تا کجاست و چه ملاکی باید بر آن حکمفرما باشد؟ این پرسشها از سؤالات اساسی و مهمی هستند که در نظامهای حقوق کیفری مطرح بوده و مبانی فلسفی آنها مورد بررسی و تدقیق دانشمندان علوم عقلی و اجتماعی و حتی تجربی قرار میگیرد.
3. مبانی حق کیفر با توجه به مقدمه و طرح موضوع، مشخص میشود که مراد از «مبنای حق کیفر» بررسی اهداف مورد نظر مکتبهای گوناگون از کیفر یا معیارهای متفاوت برای جرمانگاری و وضع مجازات نیست، بلکه بررسی پشتوانه نظری بر این موضوع است که چه کسی، اعم از حقیقی و یا حقوقی (دولت یا فرد مجنی علیه)، و بر اساس چه منطقی حق دارد فاعل عملی را که نابهنجار میداند، به اشکال گوناگون مادی یا معنوی زجر دهد؟ به عبارت دیگر، باید گفت: سخن از اهداف و معیار مجازات و فواید مترتب بر آن فرع بر این موضوع زیربنایی است، هرچند ـ همانگونه که متذکر خواهیم شد ـ این مبنای بنیادی در برخی مکاتب (مانند بیشتر مکاتب اثباتگرا مانند مکتب «اصالت فایده») همان فایده و نتیجه مجازات تلقی میشود."