چکیده:
شعر و مثل همسایه دیوار به دیوارند، شاعران و نویسندگان همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خود بیفزایند، از مثل بهره جسته اند، بسیاری از مثلها نیز حاصل رواج اشعار معروف شاعران و نویسندگان فارسی زبان است. این تعامل بر غنای ادب فارسی افزوده و زبان مردم را غنی و پرمایه ساخته است.
در این مقاله پس از ارایه تعاریف مثل، ویژگیهایی چون ایجاز، جنبه های تشبیهی و استعاری، کاربرد مردمی و رواج، آهنگ، جنبه های پند و اندرزی، جنبه های تجربی مثلها و رسایی و فصاحت آنها تشریح می شود تا بدین ترتیب شباهت و نزدیکی مثل را به شعر نشان دهیم.
برای آنکه جایگاه امثال منظوم و ارسال مثل را میان انواع مثل دریابیم، با انواع مثل از نظر ساخت زبانی، ریشه های داستانی و غیر داستانی، درون مایه و محتوا، زبان و بیان، رواج و قدمت، آشنا می شویم. سپس مثلهای منظوم معرفی و ابعاد گوناگون آن بررسی می شود.
پس از آن به کارکرد مثل در شعر شاعران از طریق ارسال مثل اشاره می شود و تفاوت ارسال مثل با تمثیل، اسلوب معادله، تضمین، تلمیح و کلام جامع تبیین می گردد. در این بخش مولف می کوشد شباهتهایی را که موجب برخی اشتباهات شده است، از طریق بیان تفاوتهای باریک میان ارسال مثل و موارد یاد شده نشان دهد. در پایان مقاله شیوه های خاص شاعران در مثل آوری و ارسال بیان می شود.
خلاصه ماشینی:
"»(شکورزاده) مثلهای منظوم امثال منظوم بیت یا مصراعی با وزن عروضی است که صنعت تمثیل و ارسال مثل دارد و میان مردم رواج یافته که گاه گویندهء آنها معلوم است؛مثل: به خود گفتا جواب است این نه جنگ است کلوخانداز را پاداش سنگ است (نظامی،خسرو و شیرین،172) «پشه چو پر شد بزند پیل را» با همه مردی و صلابت که اوست (سعدی،گلستان،421) خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج (مولوی،دوازده هزار مثل،764) درس معلم ار بود زمزمهء محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را (نظیری نیشابوری،تکمله امثال و حکم) برگ سبزی است تحفهء درویش چه کند بینوا ندارد بیش (وحشی بافقی) گاه گویند این مثلهای منظوم شناخته شده نیست؛مانند: شیشهء بشکسته را پیوند کردن مشکل است(امثال موزون در ادب فارسی) شیشه تا گرم است کی از سنگ پروا میکند(امثال و حکم دهخدا) شود عاقبت بچهء گرگ،گرگ(دوازده هزار مثل،976) کوری دگر،عصاکش کور دگر شود(داستاننامه بهمنیاری) در خانهء مور شبنمی طوفان است(امثال و حکم دهخدا) شعر برخی از شاعران به دلیل روانی،شهرت و درونمایهء مؤثر آن در میان مردم رواج مییابد و مثل میشود که در این صورت ارسال مثل به شمار نمیآید،مانند: «دیدار تو حل مشکلات است صبر از تو خلاف ممکنات است (سعدی،کلیات،134) به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه (حافظ،دیوان،1801) و یا جزء«حکم»محسوب میشوند که اغلب تحصیلکردگان و اهل ادب از آنها بهره میجویند و به دلیل عدم رواج میان عامهء مردم نمیتوان آنها را ضرب المثل دانست؛مثل: حکایت بر مزاج مستمع گو اگر دانی که دارد با تو میلی (گلستان581/) شعر ناگفتن به از شعری که باشد نادرست بچهنازادن به از ششماهه بفکندن جنین (منوچهری،دیوان،08) اغلب نمونههایی که در امثال و حکم دهخدا میخوانیم از این دست است و اغلب اشعاری که در کتاب«مثلها و حکمتها»(عفیفی،1731)و آثاری از این دست گرد آمدهاند،جزء حکمتها و اشعار معروف محسوب میشوند."